جمعه , ۷ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۷:۵۲ قبل از ظهر به وقت تهران

جان پدر کجاستی؟

«جان پدر کجاستی؟» متن پیامکی است از یک پدر که پس از ۱۴۲ بار تماس با گوشی فرزندش که از قربانیان فاجعه دانشگاه کابل بود، ارسال شد. این روزها این عبارت سه کلمه‌ای روضه بازی است برای ایرانیان و محملی شده برای ابراز همدردی با مردم کشور دوست و همسایه. فاجعه ای که در افغانستان روی داد با این روایت بستری شد برای سیلی از دلداری و تسلای خاطر از سوی ایرانیان به برادران و خواهران همسایه. ایرانیان در طول تاریخ در کمک و همدردی با مظلومان جهان ید طولایی داشته اند و بار دیگر در برابر یک فاجعه انسانی حس نوع‌دوستی‌شان آنان را به جنبش وا داشته است. علی الخصوص در باب افغانستان که سالهاست این آب و خاک، به مثابه وطن دوم برای افغانستانی‌ها محسوب می‌شود و آغوش ایران همواره به روی برادران همسایه باز بوده است. در این میان هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه، به گونه‌ای دیگر در این فاجعه بشری سوگوارند و تلاش می‌کنند تا احساس سوگ خود را به شکل آثاری درخور در حوزه‌های مختلف به معرض نمایش بگذارند. حرکت‌های نمادین بسیاری در روزهایی که گذشت توسط ایرانیان برای همدردی با برادران افغانستانی‌شان انجام شده که در این گزارش تلاش کرده‌ایم قطره‌ای از دریای این صحنه‌های دیدنی و زلال را به تصویر بکشیم.

تابیدن نور بر جان خانواده‌های داغدیده

یکی از زیباترین صحنه‌های همدردی ایران با کشور همسایه را برج آزادی تهران رقم زد. شهرداری تهران به منظور ابراز همدردی مردم ایران با ملت افغانستان و خانواده‌های جانباختگان حادثه تروریستی دانشگاه کابل به اجرای نورپردازی روی برج آزادی پرداخت. این نورپردازی (ویدئو مپینگ) از ساعت ۱۹ پنجشنبه شب ۱۵ آبان ۱۳۹۹ با حضور عبدالغفور لیوال؛ سفیر افغانستان در ایران، روی برج آزادی تهران اجرا شد. اکران پرچم افغانستان و تصاویری با هشتگ «جان پدر کجاستی؟» بخشی از ویدئو مپینگی است که روی برج آزادی تهران به اجرا درآمد. تصاویر مربوط به این اجرا فقط به فاصله چندساعت در تمام شبکه‌های اجتماعی پخش شد و کاربران از صحنه‌های زیبای مربوط به این رویداد با اضافه کردن دلنوشته‌هایی استقبال کردند. می‌توانید دو عکس از این رویداد را در اینجا ببینید.

 

 

دانشجویان در خط مقدم
تجربه نشان داده در حوادث این‌چنینی معمولاً دانشجویان بیش از سایر اقشار پیشرو هستند و می‌توان به آنها خیلی امیدوار بود. در این واقعه نیز مثل همیشه دانشجویان دانشگاه‌های مختلف کشور به میدان آمدند و با حرکاتی نمادین به همدردی با مردمان کشور همسایه پرداختند. جمعی از دانشجویان ایرانی با حضور در مقابل سفارت افغانستان و روشن کردن شمع، یاد شهدای حمله تروریستی کابل را گرامی داشتند. دانشجویان همچنین با دست داشتن دستنوشته‌هایی، آمریکا و رژیم صهیونیستی را بنیانگذار داعش دانسته و با سر دادن شعارهایی، انزجار خود را نسبت به سیاست‌های خصمانه سردمداران آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان دادند. برخی دانشجویان نیز در این مراسم از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان سرداری که لرزه به اندام تروریست‌های داعش و بنیانگذاران این گروه تروریستی می‌انداخت، یاد کرده و بر ادامه راه این سردار شهید تاکید کردند. پرچم‌هایی از جمهوری اسلامی ایران و افغانستان و تصاویری از شهدای دانشجوی کابل نیز در دست دانشجویان ایرانی قرار داشت. تعدادی از دانشجویان افغانستانی که در ایران مشغول به تحصیل هستند نیز همراه دانشجویان ایرانی در این مراسم حضور داشتند.

 

 

با تو همدردیم ای همسایه!
شهرداری تهران که درباره اقدام قابل‌توجهش در نورپردازی چشم‌نواز برج آزادی صحبت کردیم، در اقدام نوعدوستانه دیگری، پوسترهایی را برای همدردی با قربانیان رویداد خونین دانشگاه در سطح شهر تهران با محتوای «جان پدر کجاستی- باتو همدردیم ای همسایه» نصب‌کرده است. در پس‌زمینه این پوسترها عکس‌هایی از حادثه تروریستی دانشگاه کابل آمده است.

 

 

پوسترهای خونین
علاوه‌بر حوزه شعر، هنرمندان حوزه تجسمی به‌خصوص طراحان در خصوص فاجعه کابل دست به کار شده‌اند. هر روز پوسترهای تازه‌ای با محوریت عبارت «جان پدر کجاستی؟» منتشر می‌شود. یکی از این پوسترها را حمید قربان‌پور، هنرمند خوش‌ذوق کشورمان طراحی کرده. نام قربان‌پور بیشتر با طرح‌هایی که در موضوع محرم و عاشورا زده، گره خورده است اما او هنرمندی است که در موضوعات مختلف اجتماعی و دینی نیز فعال است. او با انتشار پوستر زیر در صفحات مجازی چنین نوشت:
بر سر خاکم پس از صد سال اگر نامت برند
آتش آهم بسوزاند همه گور و کفن (قاسم انوار)
بعد از حمله تروریستی به دانشگاه کابل موبایلی را پیدا کردند که پدری ۱۴۲ بار با فرزندش تماس گرفته و بعد از این‌که جوابی دریافت نکرده پیام فرستاده که:
جان پدر کجاستی؟
غم بزرگی‌ست این غم.
باید پدر باشی تا بفهمی این یعنی چه!؟
قلبم پاره‌پاره شد از این داغ.

 

 

شاعران همیشه در صحنه
واقعیت این است در اکثر موضوعات اجتماعی که کل جامعه را درگیر خود می‌کند، در کشور ما این شعر است که سریع‌ترین واکنش‌ها را نشان می‌دهد. شاعران غالبا در موضوعات این‌چنینی بیشتر و سریع‌تر از سایر هنرمندان عکس‌العمل نشان می‌دهند و هنر خود را به ابزاری برای بیان دغدغه مردم مبدل می‌کنند. در این واقعه نیز شاعران به میدان آمدند و با سرودن اشعاری به همدردی با مردم افغانستان پرداختند.
نکته مهم این است که عبارت سه‌کلمه‌ای «جان پدر کجاستی» به خاطر موزون بودن و برخورداری از وزن عروضی (مفتعلن مفاعلن) توجه شاعران بسیاری را به خود جلب کرد و شاعران در سرایش شعرهایشان از این سه واژه در کنار هم بهره بردند.

 

شفیعی در کنار افغانستانی‌ها
صفحه اینستاگرام دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی؛ شاعر و ادیب شناخته‌شده ایرانی یکی از سریع‌ترین واکنش‌ها را به فاجعه کابل نشان داد. این صفحه که توسط شاگردان دکتر شفیعی و با نظارت غیرمستقیم او اداره می‌شود، در پی این اقدام، شعر زیر را
منتشر کرد:
ای زندگانِ خوبِ پس از مرگ
خونینه جامه‌های پریشانِ برگ‌برگ
در بارش تگرگ
آنان که جان‌تان را
از نور و شور و پویش
و رویش سرشته‌اند!
تاریخ سرفراز شمایان
به هر بهار
در گردش طبیعت تکرار می‌شود،
زیرا که سرگذشت شما را،
به کوه و دشت
«بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند.»

 

یک‌بار دیگر افشین علا
افشین علا را با شعرهای به‌موقعش درباره وقایع مختلف انسانی و اجتماعی می‌شناسیم. او بارها برای سرودن اشعاری با درونمایه اجتماعی از طرف رهبر معظم انقلاب مورد تحسین و تشویق واقع شده است. علا این غزل را درباره فاجعه افغانستان سروده است:
تنها نسوزد افغان در این غم
ما نیز گشتیم گریان در این غم
چون بار دیگر افغان به خون خفت!
از فارس برخاست افغان در این غم
تنها نه کابل ماتم‌سرا شد
شد غرق اندوه ایران در این غم
ای دوست! خود را تنها مپندار
حال من و توست یکسان در این غم
جان من و تو از هم جدا نیست
با یک زبانیم نالان در این غم
مشهد در این داغ همچون مزار است
سوزد چو کابل تهران در این غم
همسایه! سر را بر شانه‌ام نه
شاید بجوییم درمان در این غم
سخت است، اما با تکیه بر هم
گردد تحمل آسان در این غم
یاران شیعه! یاران سنی!
باید بخوانیم قرآن در این غم…

 

شاعر بزنگاه‌ها
علیرضا قزوه را می‌توان شاعر بزنگاه‌ها نام نهاد. او به شهادت آثارش – مخصوصا اشعاری که سال‌ها پیش در دفتر از نخلستان تا خیابان منتشر کرده – همواره در وقایع انسانی شاعر دست به قلمی بوده است. شعر او را نیز بخوانید:
جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی
ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به‌پاستی
کابل زخم خورده‌ام وقت برای گریه نیست
گریه با تبسمی، گم‌شده در خداستی
کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی
کابل‌جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان
کابل بی‌پناه من! قبله عشق و راستی!
دختر شعر فارسی! کابل من! چه می‌کنی؟
حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟!»

از زبان صاحب‌عزا
شاعران افغانستانی مدت‌هاست که مهمانان عزیز ایرانیان بوده‌اند. خصوصا در وقایع این‌چنینی ایرانی‌ها با اشعار آنها بیشتر سوخته‌اند چراکه صاحب‌عزای اصلی این داغ، خود آنانند. سیدضیا قاسمی ازجمله همین شاعران است که شعر زیر را به زبان فارسی برای هموطنان خود سروده:
شلیک آغاز
خشت‌ها پرواز کردند از دیوار
شیشه‌ها پرواز کردند از قاب پنجره
شاخه‌ها پرواز کردند از درختان
کتابچه‌ها و قلم‌ها از میزهای صنف
دست‌ها پرواز کردند از تن ادریس
موهای شعله‌ور سهیلا
پیراهن خونین یوسف
مسابقه پرواز بود و دانشجوها پرنده شدند

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *