جمعه , ۷ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۵۹ قبل از ظهر به وقت تهران

۲ بار قصاص سرانجام قتل زوج همسایه

دانشجوی اخراجی به اتهام قتل پیرمرد و پیرزن همسایه بر سر درگیری بعد از هرس درختان کوچه، با رای دادگاه به دو بار قصاص محکوم شد.

2 بار قصاص سرانجام قتل زوج همسایه

به گزارش خبرنگار جام‌جم، هفدهم بهمن ۹۶ صدای آژیر آمبولانس سکوت خیابان ۱۷ شهریور را شکست.
جمعیت زیادی مقابل خانه حبیب و همسرش تجمع کرده بودند. امدادگران اورژانس همسر حبیب را که به‌شدت مجروح شده بود به بیمارستان سینا منتقل کردند. این در حالی بود که با اعلام فوت پیرمرد، پرونده‌ای جنایی پیش روی پلیس قرار گرفت.
بنا بر اظهارات شهود، جوانی به نام پدرام که پیش از این بارها با پیرمرد و همسرش درگیر شده بود، به عنوان عامل جنایت به ماموران معرفی و دستگیر شد.
در حالی که روز بعد از حادثه، همسر حبیب هم در بیمارستان سینا به دلیل شدت جراحات وارد شده جان باخت، دو فقره قتل عمدی در پرونده پدرام ثبت شد و وی به اتهامات خود اعتراف کرد و گفت: روز حادثه ماموران شهرداری درختان کوچه را هرس کردند. خرده‌های چوب در پیاده‌رو ریخته بود که من از همسر حبیب خواستم پیاده‌رو را تمیز کند، اما او اهمیت نداد. خودم مشغول تمیز کردن پیاده‌رو بودم که همسر حبیب در را باز کرد و به من گفت از مقابل خانه‌اش بروم. سر همین، درگیری لفظی پیدا کردیم و او به من فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و با چاقو به آنها ضربه زدم.
با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم برای دفاع از خود پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی تنها دختر پیرمرد و همسرش به عنوان ولی‌دم پرونده گفت: به‌جز قصاص قاتل پدر و مادرم هیچ آرزویی در دنیا ندارم.
سپس متهم در دفاع از خود گفت: اتهامم را قبول دارم. از پنج سال قبل به محله ۱۷ شهریور نقل مکان کردم و از همان وقت با حبیب و همسرش اختلافات زیادی داشتم. بارها با هم درگیر شده بودیم و حتی یک بار از من شکایت کرده و گفته بودند من با آنها کتک‌کاری کرده و باعث نقص عضو آنها شده‌ام که این حرف صحت نداشت و آنها بودند که مقابل خانه من می‌آمدند و فحاشی می‌کردند و می‌گفتند باید از این محل بروی.
متهم در مورد روز حادثه گفت: آن روز وقتی بعد از درگیری بر سر هرس کردن درختان باز به من فحاشی کردند، به خانه آمدم و داشتم دست‌هایم را می‌شستم که چشمم به کارد آشپزخانه افتاد. هنوز به‌شدت عصبانی بودم و برای همین چاقو را برداشتم و دوباره سراغ پیرمرد و همسرش رفتم و آنها را با چاقو زدم. حالا هم به قصاص راضی‌ام و همین‌قدر که از دست پدر و مادر این خانم خلاص شده‌ام برای من کافی است.
متهم در جواب سؤال قاضی که پرسید آیا سابقه بیماری اعصاب داری یا نه گفت: هیچ سابقه‌ای ندارم. همیشه سرم به زندگی خودم بود. دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر بودم، اما چون چند بار مشروط شدم از دانشگاه اخراج شدم.
قضات دادگاه بعد از مشورت، متهم را به دو بار قصاص نفس محکوم کردند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *