تصویری از یزدی بزرگ، پهلوان اول قاجار در کهنسالی و احتمالا دو نوکر او با قلیان و قوری و استکان به دست را مشاهده می کنید.
پهلوان ابراهیم حلاج یزدی در زمان کهنسالی به همراه دو نوکرش!
پهلوان ابراهیم حلاج یزدی معروف به پهلوان یزدی بزرگ یا به اختصار: یزدی بزرگ، از پهلوانان نامور ایران در عهد قاجار بود.
او برای سالیان مدید، پهلوان اول دارالخلافه ناصری و صاحب بازوبند پهلوانی محسوب میشد.
چند سالی بود که وی در اواخر عمر، از هر دو پا عاجز شده بود و نمیتوانست بدون دو چوب زیر بغل راه برود.
وی عصرها با همان دو چوب، از خانهٔ خود [واقع در کوچهٔ آشتی کنون] بیرون میآمد و سر کوچه، در کنار خیابان، برای او نیمکتی گذاشته بودند، که بر روی آن مینشست و خیابان و عابرین را تماشا میکرد.
روزی دو نفر از پهلوانان، از آنجا میگذشتند.
هر دو نفر به نزد پهلوان یزدی آمدند و یزدی از آن دو پهلوان احوالپرسی کرد و جویای اوضاع و احوال آنان گردید.
پهلوانان به پهلوان یزدی بزرگ گفتند که در زورخانه مشغولیم و گاهی هم کشتی میگیریم. پهلوان یزدی به آنان خطاب کرد و گفت:
«من این چوب دستی خودم را با یک دست خود، بر زمین فشار میدهم، اگر هر دو نفرتان با هم توانستید آن را از جا بکنید، آن وقت من میدانم که شما زورمند و پهلوان هستید!»
از این گفتهٔ پهلوان یزدی، [که در این زمان حسابی پیر و عاجز و فرتوت شده بود]، به هر دو نوچه پهلوان، خیلی برخورد و به همین جهت هر دو با هم، سخت مشغول زورآزمائی شدند و با تمامی توان و نیروی خود، سعی کردند که چوب دستی او را از زمین بکنند، امّا هر قدر که زور زدند، نتوانستند، و چوبدستی که به نیروی دست پهلوان یزدی پیر، بر زمین فشرده شده بود، حتی از جای خود، تکان هم نخورد! پس پهلوان یزدی، به آنان خطاب کرد و گفت:
«هنوز پهلوان حقیقی نشدهاید!، باز هم باید کار کنید تا پهلوان حقیقی شوید!»