شنبه , ۸ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۲ قبل از ظهر به وقت تهران

شکنجه دردناک ۶۰ روزه کودک ۹ ساله

مجله انلاین دوستان :  روز ٢٨ اردیبهشت امسال یعنی درست ٢ ماه پیش بود که مهدی ٩ ساله صبح زود از خواب بیدار شد. مادرش او را برای خرید صبحانه به مغازه فرستاد. ولی یک ساعتی گذشت و مهدی به خانه برنگشت. مادرش کم‌کم نگران شد و به دنبال مهدی گشت ولی اثری از او نیافت.

روزنامه شهروند: روز ٢٨ اردیبهشت امسال یعنی درست ٢ ماه پیش بود که مهدی ٩ ساله صبح زود از خواب بیدار شد. مادرش او را برای خرید صبحانه به مغازه فرستاد. ولی یک ساعتی گذشت و مهدی به خانه برنگشت. مادرش کم‌کم نگران شد و به دنبال مهدی گشت ولی اثری از او نیافت.

او در نهایت با نگرانی با شوهرش تماس گرفت و موضوع را با او درمیان گذاشت. در حالی که همه به دنبال این پسر نوجوان می گشتند پس از گذشت چند ساعت پیامکی از یک خط ایرانسل، با این متن به پدر مهدی ارسال شد:  «مهدی سالم و دست من است. اگر به کسی چیزی بگویید او را می‌کشم.»

پدر که شوکه شده بود موضوع را به نیروی انتظامی اطلاع داد. پس از این پیامک بود که تماس‌های آدم‌ربا آغاز شد. او هر روز با پدر مهدی تماس می‌گرفت و او را تهدید می کرد. روز اول این تماس‌ها با یک شماره ایرانسل و روزهای بعدی با شماره‌های مختلفی به پیش‌شماره کشور افغانستان بود و مرد آدم‌ربا درخواست پول زیاد برای آزادی مهدی می‌کرد. درنهایت وقتی پدر مهدی از بازگشت فرزندش ناامید شد حاضر به پرداخت ٢٠٠‌میلیون تومان شد، اما دیگر دیر شده بود.

زمانی که افرادی آماده تحویل پول به گروگانگیران شدند، مهدی ٩ ساله بر اثر شکنجه‌های فراوان وضع وخیمی پیدا کرده بود. به همین دلیل گروگانگیران مهدی را به صورت برهنه در محله حسن‌آباد شهر زابل رها کردند و اهالی نیز با تماس با ۱۱۵ او را به بیمارستان انتقال دادند. خانواده این پسر نوجوان وقتی متوجه می‌شوند و به بیمارستان مراجعه می‌کنند، به دلیل شکنجه‌های زیاد به سختی فرزند خود را شناسایی می‌کنند.

درنهایت او به دلیل جراحات وارده ناشی از خاموش کردن سیگار روی بدنش و داغ کردن با سیم و ضربه‌هایی که به سرش وارد شده است در بخش ‌آی سی یو بیمارستان امیر زابل بستری شد که از وضع بسیار نامطلوبی برخوردار است تا جایی که به گفته پدر این نوجوان پزشکان بیمارستان نیز از بازگشت او اظهار ناامیدی کرده‌اند.

پدر این نوجوان در این‌باره می گوید:  «پیش از این نیز به دفتر فرماندار مراجعه کرده‌ام، اما حالا از فرماندار و ارگان‌های امنیتی درخواست دارم با توجه به شماره تلفن‌هایی که با ما در این رابطه تماس می‌گرفته‌اند یعنی یک شماره ایرانسل و ۴ شماره از افغانستان این موضوع را رسیدگی کنند تا مشخص شود که گروگانگیران چه کسانی بوده‌اند. پسر من که از بین رفته و دیگر امیدی به زنده بودنش ندارم، اما از همه خواهش می‌کنم در این مورد با ما همکاری کنند تا خون فرزندم پایمال نشود.»

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *