شنبه , ۸ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۰:۰۶ قبل از ظهر به وقت تهران

زندگی مخفیانه قاتل با ریش و کلاه‌ گیس!

مردی که در جریان اختلاف برسر معامله تریاک خریدار را با شلیک گلوله کشته و متواری شده بود بعد از دو سال فرار در غرب کشور بازداشت شد. متهم در این مدت با کلاه‌گیس و چهره‌های گریم شده در شهرهای مختلف کار و زندگی می‌کرد تا راز جنایتش پنهان بماند.

https://www.dustaan.com/files/uploads/2020/06/www.dustaan.com-%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-1591090771.jpg

به گزارش خبرنگار جام‌جم، اوایل پاییز سال۹۷ مردی هنگام گذر از یکی از محله‌های اطراف شهرری با مردی در یک خرابه روبه‌رو شد و از پلیس و اورژانس کمک خواست. مرد زخمی با حضور امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد و چند بار نام مردی را تکرار کرد.  در حالی که تحقیقات در این باره ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید، مرد زخمی که هدف شلیک گلوله قرار گرفته بود، بر اثر شدت جراحات جان باخته است.
بررسی‌ها نشان داد، مقتول در زمینه خرید و فروش موادمخدر فعالیت داشته که احتمال کشته شدن او در جریان انتقامگیری قوت گرفت. سرانجام یک قاچاقچی موادمخدر شناسایی شد که نامش همانی بود که مقتول قبل از مرگ به زبان آورده بود.
مخفیگاه تنها مظنون پرونده در غرب کشور به دست آمد و ماموران او را در یک ساختمان
نیمه کاره دستگیر کردند. از مخفیگاه او تعدادی کلاه گیس و وسایل گریم کشف شد. متهم منکر قتل بود و می‌گفت اشتباهی بازداشت شده است، اما بعد از انتقال به پلیس تهران و ادامه تحقیقات به قتل مرد قاچاقچی اعتراف کرد و گفت: من و مقتول هردو در کار خرید و فروش تریاک بودیم. با او معامله‌ای کردم و محموله تریاکی را فروختم، اما پولش را نداد. شبی که جنایت رخ داد، با او قرار گذاشتم اما بدون پول آمد و دعوایمان شد. ابتدا او با سلاحش مرا زخمی کرد. من هم با کلتی که همراه داشتم در دفاع از خودم به او شلیک کردم. بعد هم محل را ترک کردم. چند روز بعد متوجه مرگش شدم
و فرار کردم.
متهم به قتل با صدور بازداشت موقت روانه زندان شد.

 زندگی مخفیانه با ریش و کلاه‌گیس

کلاه‌گیس گذاشتن وچهره گریم‌شده هم نتوانست هویت جعلی مرد قاچاقچی را پنهان کند. پشیمان از قتل و مدعی است برای دفاع از خودش مرتکب قتل شده است.
 شغلت چه بوده؟
در شهرستان کشاورز بودم، اما سیل به مزرعه‌ام خسارت زد و چون بیمه نبودم، نتوانستم ضرر را جبران کنم و برای کار به تهران آمدم. کار خوبی پیدا نکرده و به پیشنهاد یکی از دوستان وارد قاچاق موادمخدر شدم. به خاطر همین کار هم مرتکب قتل شدم.
 بعداز فرار کجا رفتی؟
ابتدا به شمال رفتم و در قهوه‌خانه‌ای کار کردم. بعد سراغ کارهای ساختمانی رفتم. برای این‌که شناسایی نشوم، با کلاه‌گیس و تغییر چهره سعی کردم چهره‌ام را تغییر بدهم، اما این روش هم کمکی به من نکرد.
 چطور بازداشت شدی؟
یک روز با یکی از کارگران ساختمان نیمه‌کاره دعوایم شد. در این درگیری ریش و کلاه‌گیسم افتاد و او به من شک کرد و ماجرا را به پلیس خبر داد.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *