جمعه , ۷ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۴:۳۹ بعد از ظهر به وقت تهران

خلاصه واقعه عاشورا / در کربلا چه گذشت ؟!

مجله خبری دوستان : حضرت امام حسین (ع) اسوه جوانمردی و ایثار و فداکاری است. امام حسین (ع) حاضر شد خانواده و تمام زندگی خود را فدای آرمان هایش کند. شعار امام حسین تا قیامت سرمشق زندگی تمام جوانمردان تاریخ خواهد شد ، هیهات من الذله شعاری بود که اباعبدالله الحسین در روز عاشورا سر داد تا الگوی مظلومان جهان در برابر ظالمان و یزیدان زمان شود.

زمان واقعه :روزدهم محرم سال۶۱هجری درزمان حکومت یزیدبن معاویه ساعت۸ صبح تادوبعدازظهر .

مکان واقعه: نینوآ یا کربلای امروزی واقع دربین النهرین (عراق).

روند واقعه :

۱-اولین تیرتوسط عمربن سعدفرمانده سپاه یزیدپرتاب شدوتیرباران سپاه اسلام شروع شد.

۲-حمله کلی بسپاه اسلام اغاز و در این مرحله۳۸نفرازاصحاب امام شهیدشدند .

۳-مبارزه تن بتن اغازشدودراین مرحله۷نفردیگر بشهادت رسیدند .

۴-حمله به اهلبیت اغازشد که باشهادت تمامی انان جز۵ نفرذکور و اعضا حرم امام حسین (ع)پایان میپذیرد.

۵-با آمدن قبیله بنی اسد به یاری امام سجاد (ع)شهدا رابخاک سپرده وهمگی به اسارت بسوی شام روانه میشوند  .

اسامی شهدای حماسه عاشورا

الف-اهل بیت

(۲۵تن)

ب-اصحاب

(۱۸نفر) 

ج-انصار

(۲۹نفر) 

۱-علی اکبر فرزندامام

۲-علی اصغر فرزندامام

۳-جعفر فرزندامام

۴-عباس برادرامام

۵-عثمان برادرامام

۶-ابوبکر برادرامام

۷-محمد اصغر برادرامام

۸-جعفر برادرامام

۹-عبدالله برادرزاده امام

۱۰-ابوبکر برادرزاده امام

۱۱-قاسم برادرزاده  امام

۱۲-مسلم بن عقیل(عموزاده)

۱۳-جعفر بن قیل( عموزاده)

۱۴-عبدالرحمن بن عقیل (عموزاده)

۱۵-عبدالله اکبر(عموزاده)

۱۶-علی(عموزاده)

۱۷-عون نوه عمو(جعفر)

۱۸-عبدالله نوه عمو(جعفر)

۱۹-عبیدالله نوه عمو (جعفر)

۲۰-عبدالله فرزندمسلم

۲۱-محمد  فرزندمسلم

۲۲-محمدبن ابوسعیدبن عقیل

۲۳-یکنفرنوه عمو از ابولهب

۲۴-ابوالنیاج بن ابوسفیان

۲۵-عبدالله بن بقطر(برادررضایی)

زندگان ذکور

۱-امام سجاد

۲-حسن بن حسن

۳-عمروبن حسن

۴-محمدبن عقیل

۵-قاسم عبدالله بن جعفر

۱-حبیب بن مظاهر(مسن ترین)

۲-علی بن مظاهر(برادرحبیب)

۳-یزیدبن مظاهر(برادرحبیب)

۴-زهیربن قین

۵-مسلم بن عوسجه   (اولین شهید)

۶-سلیمان(غلام امام)

۷-منحج (غلام امام)

۸-عبدالله عمیرکلبی

۹-همسرعمیر

۱۰-فرزندعمیر

۱۱-سیف بن حارث همدان

۱۲-جناذه بن حارث انصاری

۱۳-عمربن جناذه

۱۴-جابربن حارث سلمانی

۱۵-مالک بن انس باهلی

۱۶-نافع بن هل

۱۷-ابوثمامه صائدی

۱۸-سویدبن عمره(اخرین شهید)

۱-حربن یزید ریاحی

۲-مصعب بن یزید(برادرحر)

۳-علی بن حر(فرزندحر)

۴-ابوالشعثاء

۵-بریربن حضیر همدانی

۶-عمربن قرظه انصاری

۷-سواربن ابی حمیر

۸-عبدالله بن عرزه

۹-عبدالرحمن بن عبدالله

۱۰-مالک بن عبدالله

۱۱-عمروبن مطاع

۱۲-شوذب(غلام او)

۱۳-برابن مغفل

۱۴-ابن معقل اصبحی

۱۵-سعیدبن عبدالله

۱۶-عمر بن خالد

۱۷-مجمع بن عبدالله

۱۸-مجمع بن عبدا…

۱۹-حنظله بن اسعد

۲۰-حجاج بن مروان

۲۱-سعدبن حنظله

۲۲-عمروبن خالد

۲۳-یحیی بن سلیم

۲۴-قره بن ابی غره

۲۵-خالدبن عمرو

۲۶-عمربن خالدازدی

۲۷-عبدالرحمن بن عرزه

۲۸-عایس بن ابی شبیب

۲۹- اسلم بن عمر

وقایع شب عاشورا

نوشتار اصلی: شب عاشورا (وقایع)

سخن حسین(ع) در شب عاشورا درباره یارانش:
أما بعد فإنّی لا أعلم أصحابا أوفی و لا خیرا من أصحابی، و لا أهل بیت أبرّ و لا أوصل من أهل بیتی
 (ترجمه: من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم و خویشاوندانی نیکوکارتر و به حقیقت نزدیک‌تر از خویشاوندان خودم سراغ ندارم.)

مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۱

تجدید پیمان یاران امام حسین

امام حسین(ع) در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت:

به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید.

در این هنگام ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تأکید کردند. منابع تاریخی و مقاتل برخی از این سخنان را ضبط کرده‌اند.[۱۴۲]

نگرانی حضرت زینب(س)

پس از آن گفتگو حسین(ع) به اردوگاه برگشتند و وارد خیمه خواهرشان زینب(س) شدند. نافع بن هلال در بیرون خیمه منتظر حسین(ع) نشسته بود که شنید حضرت زینب(س) به حسین(ع) عرض کرد:

«آیا شما یارانتان را آزموده‌اید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن کنند.»

حسین(ع) در پاسخ فرمود:

«به خدا سوگند، این‌ها را امتحان کرده‌ام و آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کرده‌اند، به گونه‌ای که مرگ را به گوشه چشمان‌شان می‌نگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش انس دارند.»

نافع هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین(ع) نگران وفاداری و استقامت اصحاب هستند، نزد حبیب بن مظاهر رفته و با مشورت او، تصمیم گرفتند با همراهی بقیه اصحاب به حسین(ع) و اهل بیت ایشان اطمینان دهند که تا آخرین قطره خون از ایشان دفاع خواهند کرد.[۱۴۳]

حبیب بن مظاهر یاران حسین(ع) را ندا داد تا جمع شوند. سپس به بنی هاشم گفت: به خیمه‌های خویش باز گردند؛ بعد رو به اصحاب کرد و آن چه را که از نافع شنیده بود، بازگو کرد. همگی گفتند: «به آن خدایی که بر ما منت نهاد که در این جایگاه قرار بگیریم، اگر انتظار فرمان حسین(ع) نبودیم، اکنون با شتاب بر آنان حمله می‌کردیم تا جان خویش را پاک و چشم را روشن سازیم».

حبیب به همراه اصحاب با شمشیرهای کشیده و یک صدا به نزدیک حرم اهل بیت(ع) رسیده و گفت: «ای حریم رسول خدا(ص)! این شمشیرهای جوانان و جوانمردان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند. این نیزه‌های پسران شماست، سوگند یاد کرده‌اند که آن را تنها در سینه کسانی که از دعوتتان سر بر تافته‌اند فرو برند.»[۱۴۴]

وقایع روز عاشورا

نوشتار اصلی: روز عاشورا (وقایع)

امام حسین(ع) پس از اقامه نماز صبح،[۱۴۵] صفوف نیروهای خود (۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده)[۱۴۶] را منظم کرد. حسین(ع) برای اتمام حجت، سوار بر اسب شد و همراه با گروهی از یاران به سوی لشکر دشمن پیش رفت و آنان را موعظه نمود.[۱۴۷] پس از سخنان حسین(ع)، زهیر بن قین آغاز به سخن کرد و از فضایل حسین(ع) گفت و به موعظه پرداخت.[۱۴۸]

یکی از وقایع صبح عاشورا کناره گیری حر بن یزید ریاحی از لشکر عمر بن سعد و پیوستن به اردوگاه حسین(ع) است.[۱۴۹]

در ابتدای جنگ، حملات به صورت گروهی انجام شد. طبق بعضی روایات تاریخی، تا ۵۰ تن از یاران امام، در اولین حمله به شهادت رسیدند. پس از آن، یاران امام به صورت فردی و یا دو نفری به مبارزه رفتند. اصحاب اجازه نمی‌دادند کسی از سپاه دشمن به حسین(ع) نزدیک شود.[۱۵۰] پس از شهادت اصحاب غیر هاشمی امام حسین(ع) در صبح و بعداز ظهر عاشورا، یاران بنی‌هاشمی حسین(ع) برای نبرد پیش آمدند. اولین کسی که از بنی هاشم از حسین(ع) اجازه میدان طلبید و به شهادت رسید، علی اکبر بود.[۱۵۱] پس از او دیگر خاندان امام نیز یکی پس از دیگری به میدان رفتند و به شهادت رسیدند. ابوالفضل العباس(ع)، پرچمدار سپاه و محافظ خیمه‌ها نیز در نبرد با نگهبانان شریعه فرات به شهادت رسید.[۱۵۲]

پس از شهادت بنی‌هاشم، امام حسین(ع) عازم نبرد شد، اما از سپاه کوفه تا مدتی کسی برای رویارویی با آن حضرت پا پیش نمی‌نهاد. در میانه نبرد، علیرغم تنهایی حسین(ع) و زخم‌های سنگینی که بر سر و بدن او وارد شده بود، حسین(ع) بی‌مهابا شمشیر می‌زد.[۱۵۳]

شهادت امام حسین

پیادگان تحت امر شمر بن ذی الجوشن، حسین(ع) را احاطه کردند ولی همچنان پیش نمی‌آمدند و شمر آنها را به حمله تشویق می‌کرد.[۱۵۴] شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شده بود.[۱۵۵] حسین(ع)، عقب کشید و آنان در برابرش صف بستند.[۱۵۶] جراحات وارده و خستگی ناشی از جنگ، حسین(ع) را به شدت کم توان کرده بود از این رو ایستاد تا اندکی استراحت کند. در این هنگام، سنگی به پیشانی‌اش اصابت کرد و خون از آن جاری شد. همین که امام خواست با لبه پیراهن، خون از صورتش پاک کند تیر سه شعبه و مسمومی به سویش پرتاب شد و بر قلبش نشست.[۱۵۷] مالک بن نُسَیر، با شمشیر، چنان ضربتی بر سرِ حسین(ع) زد که بند کلاه‌خود امام، پاره شد.[۱۵۸] و مردی به نام زرعه بن شریک تمیمی نیز ضربتی سخت به شانه چپ امام زد. سنان بن انس هم تیری به گلوی او زد. سپس صالح بن وهب جعفی (به نقلی سنان بن انس) پیش آمد و چنان با نیزه بر پهلوی حسین(ع) زد که با گونه راست از اسب به زمین افتاد.[۱۵۹]

تابلوی عصر عاشورا اثر محمود فرشچیان

شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان عمر سعد از جمله سنان بن انس نخعی و خولی بن یزید اصبحی، به سوی حسین(ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار حسین(ع) تشویق کرد[۱۶۰] اما کسی نمی‌پذیرفت. او به خولی بن یزید دستور داد تا سر حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد گودال قتلگاه شد دستش لرزید و لرزه بر اندامش افتاد و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر[۱۶۱] و به نقلی سنان بن انس[۱۶۲] از اسب پیاده شد و سر حسین(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد.[۱۶۳]

وقایع پس از شهادت امام

پس از آنکه سنان سر امام را به خولی داد. سپاهیان عمر سعد هر چه را که حضرت به تن داشت، غارت کردند. قیس بن اشعث و بحر بن کعب، (لباس‌)[۱۶۴]، اسود بن خالد اودی (نعلین‌)، جمیع بن خلق اودی (شمشیر)، اخنس بن مرثد (عمامه)، بجدل بن سلیم (انگشتر) و عمر بن سعد، (زره)[۱۶۵] آن حضرت را ربودند.

غارت خیمه‌ها

سپس، سپاه دشمن به خیمه‌ها هجوم بردند و آنچه بود به غنیمت گرفتند. آنان در این امر بر یکدیگر سبقت می‌رفتند.[۱۶۶] شمر به قصد کشتن امام سجاد(ع)همراه گروهی از سپاهیان، وارد خیمه‌گاه شدند که زینب(س) مانع این کار شد. به نقلی دیگر برخی از سپاهیان عمر بن سعد به این امر اعتراض کردند.[۱۶۷] عمر بن سعد دستور داد زنان حرم را در چادری جمع کردند و تعدادی را بر محافظت آنان گماشت.[۱۶۸]

تاختن اسب بر بدن امام

به دستور عمر بن سعد و در اجرای فرمان ابن زیاد، ده نفر داوطلب از سپاهیان کوفه، با اسبان‌شان بدن امام حسین(ع) را لگدکوب کردند و استخوان‌های سینه و پشت آن حضرت را در هم شکستند.[۱۶۹]

اسحاق بن حویه[۱۷۰]، اخنس بن مرثد[۱۷۱] حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی و اسید بن مالک[۱۷۲] با اسب بر بدن امام تاختند.

فرستادن سرهای شهدا به کوفه

عمر بن سعد در همان روز سر حسین(ع) را به همراه خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی به سوی عبیدالله بن زیاد فرستاد. او همچنین دستور داد سر شهدای کربلا را نیز از بدن جدا کنند و آنها را که هفتاد و دو سر بودند باشمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج و عزره بن قیس روانه کوفه کرد.[۱۷۳]

اسارت اهل بیت امام

به دستور عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند اما پیکرهای حسین(ع) و یارانش بر زمین ماند.[۱۷۴] امام سجاد(ع) که بیمار بود، به همراه حضرت زینب(س) و بقیه بازماندگان، به اسارت گرفته و به کوفه نزد ابن زیاد و سپس بهشام دربار یزید فرستاده شدند.[۱۷۵]

دفن شهدا

۱۱ محرم[۱۷۶] یا ۱۳ محرم[۱۷۷] را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده‌اند. بنابر برخی اقوال، پس از بازگشت عمر بن سعد و یارانش، جماعتی از بنی اسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند به صحنه کربلا وارد شدند و در موقعی از شب که ایمن از دشمن بودند، بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.

خلاصه واقعه عاشورا / در کربلا چه گذشت

۱.۷/۵ - (۳ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *