پسرک عاشق پیشه استقلالی، نماد هوادارانی است که به جای تنفر از رقیب عاشقانه تیم خودشان را دوست دارند.
ستارهها لوگوهای تیمها را می بوسند و با ریال و دلار کمتر و بیشتر بوسهها و عشقها به فراموشی سپرده میشود، به این بهانه که فوتبال حرفهای شده و فوتبال حرفهای این چیزها حالیاش نمیشود. اما هواداران ترجیح میدهند مدل خودشان به ماجرا نگاه کنند. مثل پسرک استقلالی خوش غیرتی که آزار میبیند اما حاضر نیست علیه استقلال چیزی بگوید.
بعد از کلی تهدید و ارعاب میگوید تیمم را نمیفروشم. آفرین بهغیرتت پسر، مهم نیست استقلالی هستی یا پرسپولیسی، مهم این است که شمایل واقعی یک هوادار را داری و آبروی طرفداران فوتبال را خریدی. هوادارانی که از فوتبال جز نگرانی، جز تلخی جدا شدن ستارهها و جز خنده بعد از پیروزی هیچ نصیبی ندارند اما دلخوش هستند به یک عشق که به هواداری آنها معنی میدهد، عشقی که با هیچ چیز قابل تعویض نیست. در این بین چه تلخ است که حتی همین پسرک هم شده دستاویز کُریهای اشتباه فوتبالی.
آن کودک آزارهای وقیح که سعی در تحقیر آن کودک داشتند و حالا ناخواسته او را تبدیل به یک قهرمان کرده اند، همان مسیری را رفتند که برخی از فوتبالیها با دمیدن در بوق کُریهای غیراخلاقی آن را شکل دادند. وقتی پیش کسوت آبیها با بیش از ۵۰ سال سن در فضای مجازی و تلویزیون با الفاظ بدی از تیم حریف یاد میکند، جرقه خشم و تنفری را میزند که مسیر هواداری و عشق به تیمها را منحرف میکند. از آن طرف یکی از مدیران قرمزها بیتوجه به اینکه اصل ماجرا یک کودک آزاری تلخ است، میخواهد ثابت کند که آدمهای آن ویدئو پرسپولیسی واقعی نیستند. راستش هر کسی عشق به تیم خودی و یک کُری ساده هواداری را تبدیل به خشم و تنفر و… کند، هوادار واقعی فوتبال و تیم خودش نیست؛ حالا هر مقام و جایگاهی که میخواهد داشته باشد. میخواهد مدیر یک تیم باشد یا بازیکنی که قصد دارد از این فرصت برای توهین به رقیب سوء استفاده کند.
همین خشمهای کور و تنفرهای بیدلیل، بعد از بازی پرسپولیس و کاشیما موجب قتل یک پدر و داغدار شدن یک خانواده شد و روزی دیگر چشمهای یک سرباز وظیفه را گرفت؛ راستش آن روز معنای هواداری کور بود اما نعمت دیدن جهان از یک نفر دیگر سلب شد. ستارههای عزیز قرمز و آبی، کاش عاشق بودن را از این پسرک یاد بگیرید. آدم عاشق چنان سرگرم عشق خودش هست که فرصتی برای تنفر از دیگری ندارد. کاش عاشق بودن را یاد میگرفتید تا فردا روزی برای یک مشت دلار چشم امثال همین پسرکهای سرخ و آبی را گریان نکنید.
کاش تمام کانالهای هواداری، تمام بوقچیها و کسانی که در فضای مجازی و زیر پُستهای حریف زنجیره خشم و تنفر را دنبال میکنند بدانند شاید در رفتار زشت و تلخ آن کودک آزارها تا حدی سهیم هستند. کاش هرکسی سهم خودش از رفتار اشتباه و از عشق را بداند.