شنبه , ۸ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۰:۵۹ قبل از ظهر به وقت تهران

خانواده‌ای شبیه خودمان!/ درباره «پایتخت ۶» و تصویرش از جامعه امروز

مجید توکلی(کارگردان «متولد ۶۵») در واکنش به برخی انتقادها از فصل ششم «پایتخت» نوشت: مجموعه‌ی «پایتخت» نه به شکل کاریکاتور که اتفاقا این بار به شکلی کاملا ساده، یک خانواده‌ی معمولی ایرانی امروزی را نشان می‌دهد. پرخاش، عصبانیت و دروغ، کلیدواژه‌هایی است که این روزها منتقدان مجموعه‌ی پایتخت برای کوبیدنش به کار می‌برند. بله کاملا درست است.

پیش‌نویس خودکار

شخصیت‌های مجموعه‌ی دوست‌داشتنی ما، کمی پرخاش‌گر شده‌اند. عصبانی هستند. بیشتر دروغ می‌گویند. چون پایتخت هم کنار ما رشد کرد و بزرگ شد. توقع ندارید که نقی و هما و ارسطو و فهیمه همان شخصیت های ۹ سال پیش باشند؟ آنها از فصل اول تا امروز مثل شخصیت‌های ما رشد کرده‌اند و امروز آنچه می‌بینیم، تصویر خود خودمان است. نقی معمولی اطراف ما بسیار است. از بهتاش و بهروز دو نسل متفاوت گرفته تا همای سعادت که در این مجموعه شخصیت مثبت و مدیر بود و حالا مجبور می‌شود گاهی دروغ بگوید، اطراف ما بسیار است.

فحش دادن به پایتخت و گرفتن انگشت اتهام به سمت نویسنده و متهم کردن سازندگانش به ترویج بی‌اخلاقی، مسیر خوبی برای فرار رو به جلو نیست. روایت قصه‌ی خانواده‌ی معمولی و فریبا، کمتر از جامعه پر از دروغ و نفاق این روزهای ما نیست.برای آن بچه و نوجوانی که صندلی عقب ماشین نشسته، تماشای وقاحت پدر و مادرش که در جواب مجری صدا و سیما می‌گویند ما خودخواهیم، خطرناک است یا تماشای وقاحت بهتاش مقابل دایی‌اش؟؟ آن هم در یک ساختار طنز . کدام بدآموزی دارد؟ کدام رفتار ما در جامعه و خانواده‌ی امروز ما بر پایه‌ی اخلاق و صداقت است که اینطور حمله می‌کنیم که: نگاه کنید چگونه نیم وجب بچه تو روی بزرگترش می‌ایستد؟ فضای مجازی تا بوده پر بوده از ویدئوهای رنگ و وارنگ از بچه هایی که فلان فحش را می‌دهند و وای که چقدر شیرین هستند و ماهم مدام قربان صدقه‌شان می‌رویم، لایک می‌کنیم و در فوروارد کردن در گروه‌های خانوا‌گی از هم سبقت می‌گیریم

تلویزیون در چند سال اخیر شاید یکی از پُرچالش‌ترین دوران مدیریت‌اش را سپری می‌کند.از گوشه و کنار، از خودی و ناخودی دارد می‌خورد. ولی آیا این همان رسانه‌ای نیست که مدام سرش داد می‌زنیم چرا واقعیت جامعه را نشان نمی‌دهی؟ کجای مملکت ما اینقدر گل و بلبل است؟ جامعه ما پر شده از دروغ و پرخاش، پس چرا تلویزیون اینقدر همه چیز را خوب نشان می‌دهد؟ حالا چه شده که با نشان دادن تنها بخش کوچکی از روابط و مناسبات خانواده و جامعه، نگران شدیم؟ آنجایی که رحمت بعد از منتفی شدن ازدواج‌اش با فهیمه و جریمه شدن ماشین‌شان می گوید: «دیگی که برای من نمی‌جوشد سر سگ بجوشد»، تصویر واقعی روابط انسانی امروز ما نیست؟

فصل ششم مجموعه‌ی پایتخت، حتمن مثل هر اثر نمایشی دیگری که ساخته و پخش می‌شود ضعف هایی هم دارد، حتمن که دارد. چه در ساختار هنری و حتی در روایت که جای نقدش اینجا نیست. اما حقیقت این است که اثر نمایشی تا یک جایی می‌تواند تصویر واقعیت را از فیلتر پاکیزگی رد کند و به خورد ما بدهد. اوضای نابسامانی اخلاقی امروز در اطراف ما، خطرناک تر از لحظه‌هایی است که در پایتخت می‌بینیم. فقط چون «پایتخت» دارد خود ما را نشان می‌دهد، کمی حالمان بد است. همین

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *