پنجشنبه , ۹ ام فروردین ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۵:۴۳ بعد از ظهر به وقت تهران

نگاهی به سریال «هم‌ گناه» و دلایل موفقیتش

«هم‌گناه»پس از سالها به یادمان آورد که قصه‌گویی، شخصیت‌پردازی و احترام به مخاطب باعث می‌شود که مردم از هر طیف و با هر سلیقه‌یی همراه یک مجموعه ایرانی شوند.خانواده‌ی صبوری و مشکلاتشان ، «هم‌گناه» بودن آنها و سرنوشتهای تودرتویی که با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کردند و ضرورت نگاه به تفاوتهای آدمها موتور محرک ماجراهای پرپیچ و خم آنها بود.

یکی از بزرگترین مشکلات جامعه‌ی ما عدم مکالمه و مفاهمه و درک تفاوت نگرش‌ها و تحمل نکردن یکدیگر و فقدان مداراست.«هم‌گناه»نشان می‌دهد که چگونه پافشاری بر یک سری عادت‌های رفتاری می‌تواند سرنوشت یک جامعه کوچک انسانی را دستخوش تغییر کند.فرید صبوری با بازی متناسب و به اندازه‌ی مسعود رایگان به عنوان بزرگ خانواده گمان می‌کند می‌تواند برای همه تصمیم بگیرد و سرنوشت آدمها را در دست بگیرد.گفتگوی نهایی فرید،فریده و فریبرز در قسمت آخر مفهوم سریال را فشرده می‌کند:اینکه همه در سرنوشت هم دست داشته و دارند. نمودار تغییر شخصیتها(مثلا آرمان و فرهاد را در نظر بگیریم)،تاوانهایی که برای رفتارهایشان می‌پردازند و رسیدن به درکی دیگرگون پس از تجربه‌ی بحران‌های بی‌شمار نشان می‌دهد که فیلمنامه‌نویسان به خوبی توانسته‌اند مفاهیم شخصیت‌پردازی،روانکاوانه و جامعه‌شناسانه را در دل یک داستان مخاطب‌پسند ارائه کنند.

شاید پیمان(با بازی درخشان پدرام شریفی)پیچیده‌ترین شخصیت هم‌گناه باشد.او با ورودش به این خانواده آتش زیر خاکستر گذشته را روشن می‌کند.بر طبق الگوی ورود یک غریبه به یک اجتماع،هم او تغییر زیادی می‌کند و هم جمع را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.روند نشان دادن مریضی روحی‌اش در قسمت ماقبل پایانی کمی غیر قابل باور و با نشانه‌هایی اندک بود.حجم بالای اتفاقها هم گاه باعث تورم قصه می‌شد.اما با این وجود هم‌گناه توانست با احترام به مخاطب،ترکیب و تناسب بازیگرانی از جهانهای متفاوت ( کافی است برای نمونه بازی‌های مارال بنی آدم که از دنیای تئاتر می‌آید و چهره‌های تازه‌یی مثل ساقی حاجی‌پور در نقش هدیه را به یاد بیاوریم)، قصه‌گویی، درام‌پردازی و کارگردانی در خدمت روایت،بعد از سالها یک اثر خوب (که هم مقبول توده‌ی مردم شد و هم نظر صاحبنظران را جلب کرد)را به حافظه‌ی جمعی ما اضافه کرد.ما همه در سرنوشت یکدیگر دست داریم.گاهی یک تصمیم،اشتباه و عدم درک باعث می‌شود فردی مسیرش را گم ‌کند. هم‌گناه درباره‌ی مسیر سنگلاخی است که به پذیرش ختم می‌شود.پذیرشی که همه‌ی ما در شرایط کنونی نیازمند درک چرایی‌اش هستیم

/یادداشتی از بهنام شریفی

۵/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *