جواد جوادی برای مخاطبان روزهدار شخصیت نامآشنایی است، زیرا امسال، سومین ماه رمضانی است که مردم او را در این ماه میبینند، از کودکی همراه جریان زندگی شخصی، عشق و علاقهاش به مژگان یا همان مومو، قبول شدنش در دانشگاه و حالا درگیریهای او به همراه دوستانش برای ساخت هواپیمای هوشمند برای پایاننامه و ارائه نمره قابل قبول و پذیرش دانشگاه پورتلند و… بودند.
این فصل از سریال نسبت به دیگر فصلهای قبلی نقاط قوت و ضعفی دارد که این امر در سریالسازی بهویژه در مجموعههایی که تولید آنها به فصلهای بعدی میرسد، طبیعی است، زیرا سطح توقع مخاطبان افزایش مییابد و انتظار دارند در فصلهای بعدی بیشتر آنها را جذب کنند. بچه مهندس در فصل اول اختصاص به کودکی جواد جوادی داشت و حضور بچههای کوچک و شیرینزبانیهایشان مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته بود. فصل دوم این سریال هم در نظرسنجیها رتبه خوبی کسب کرد، اما نتوانست همچون فصل اول رضایت بیشتری از مخاطبان کسب کند. علی غفاری، کارگردان سریال سعی کرده تا فصل سوم این سریال را جذاب بسازد تا هم مخاطبان راضی باشند و هم منتقدان تلویزیون، با این حال برخی معتقدند نقدهایی به فیلمنامه این فصل از سریال وارد است، بهویژه نسبت به برخی گرههای قصه که خیلی رو است و مخاطب را به چالش نمیکشاند. گرچه کشاندن بخشهایی از قصه سریال به فضای امنیتی، مخاطبان را غافلگیر کرده اما نقدهایی هم در کنارش مطرح میشود. بعد از پخش اولین قسمت از سریال حاشیهای شکل گرفت، نام روزبه حصاری که بازیگر نقش جوانی جواد جوادی است در تیتراژ نیامده بود و همین منجر به ابهامات بسیاری در فضای مجازی شد، اما بعد از چند قسمت این ماجرا ختم به خیر شد و نام این بازیگر در تیتراژ آمد. در این گزارش به نقد و بررسی این سریال در قالب گپ و گفت با منتقدان، عوامل و بازیگران سریال پرداختهایم.
حسین سلطان محمدی، منتقد: ما در این سریال شاهد اوج گرفتن نقش محوری سریال به نام جواد جوادی هستیم و در کنارش داستان عادی زندگی هم میبینیم، اما ناگهان با برش یا جهش عجیب و غریبی روبهرو شدیم و قصه وارد فضای امنیتی شد. بهتر بود نویسنده، شخصیت جواد را در دانشگاه در حال ساخت هواپیما نشان میداد و دکتر توفیقی، رئیس دانشکده هم دانشجویان را وارد فضای رقابت برای پروژههای پایاننامه میکرد، ولی اینکه تیرانداز وارد قصه شود و بعد کامران تفتی به عنوان مامور حضور پیدا کرد، خیلی به دل مخاطبان نچسبید. به نظرم نویسنده میتوانست بدون فضای امنیتی، تقابل منافع شخصی و رفتن به پورتلند و ماندن برای منافع ملی و در اختیار گذاشتن دانش و نبوغ را برای کشور نشان بدهد. اما چنین گره عجیبی و بعد ربط دادن آن به جاسوسی که ردی از خودش نمیگذارد، خیلی جذاب نبود، زیرا داستان سریال بچه مهندس اجتماعی است و بهتر بود در همین مسیر ادامه پیدا کند. بهتر بود این نابغه به دنبال حرف مادرش یعنی مامان صدیقه که او را در پرورشگاه بزرگ کرد، به دنبال درس میرفت نه خواستن مژگان. بخشهایی از داستان هم قابل حدس زدن است. اینکه قرار دادن شخصیتی مثل مرضیه مقدم که دانشجویی فعال، نابغه و مثبت است، حتما در نهایت به ازدواج با جواد جوادی منجر خواهد شد.
جبار آذین، مدرس و منتقد: بچه مهندس داستان پسرکی به نام جواد را محور سریال قرار داده و سازندگان آن کوشیدهاند از دوران تولد، نوزادی تا اکنون که زمان جوانی و دانشگاه رفتن و مسائل جوانانه این شخصیت محوری است را در داستان پروبال بدهند. اما این سریال نشان میدهد که ظرفیت پردازش قصههای اصلی و فرعی را ندارد. آنچه در فراز و فرود آن به چشم میخورد، به نوعی آب بستن به داستان سریال است. میتوان داستان جوادی را از کودکی حتی تا پیری و شاید مرگ او در یک سریال به سامان رساند. اما در
بچه مهندس این اتفاق نمیافتد. از همین رو اصول و قواعد قصهنویسی هم در این سریال مورد اعتنای تخصصی قرار نگرفته است. چون داستانهای فرعی تنیده شده در اندام داستان اصلی سریال که مرتبط با شخصیت مرکزی آن است، میتوانستند نباشند. چرا که چندان در ادامه سرگذشت این شخصیت تاثیرگذار نیستند.
سلطان محمدی: بازی همه بازیگران در این سریال متوسط خوب است. روزبه حصاری در این سریال روایتگر پسر مهندسی است که درگیر کارهای علمی است. بازی بازیگرانی همچون فرهاد قائمیان، اتابک نادری و… پیچیده نیست و سختگیریشان مثل دیگر نقشهایشان به ترتیب در بادیگارد و شوق پرواز است. تا قسمت نهم از سریال نام ثریا قاسمی را در تیتراژ دیدهایم، اما هنوز رویت نشده است.
آذین: سازنده این سریال برای ساختن سه فصل بچه مهندس از گروههای مختلف هنری، فنی و بازیگران آماتور و حرفهای بهره برده است که عمدتا به ویژه در بخش نخست کمی تا قسمتی گزینشهای او توانسته ثمربخش باشد. اما از آنجا که با پروبال گرفتن سطحی داستانکهای بچه مهندس شخصیتپردازیها دچار فراموشی شده و داستانسازی مبنای علمی قصهنویسی ندارند، گزینش بازیگران هم چندان مورد توجه کارشناسانه قرار نگرفته و افرادی صرفا به بازیگران سریال اضافه شدهاند که یا نام آنها ملاک گزینش بوده یا رابطه رفاقتی آنها. گرچه در میان بازیگران سریال افرادی هستند که به دلیل دانش و تجربه بازیگری و تواناییهای شخصی توانستهاند بازیهایی نسبتا مقبول ارائه کنند. اما مجموع بازیها مانند قصه آن از سطح متوسط فراتر نمیرود.
سلطان محمدی: سریسازی کار دشواری است و از قبل باید داستانهای همه فصلها طراحی شود تا قصه در مسیر درست حرکت کند. به نظرم سریال بچه مهندس الگوی سریال ستایش را دارد که هر یک از شخصیتها در دوره سنی بزرگ میشوند و رفتار و کنشهای خاص خودشان را دارند. عوامل سازندهای که تصمیم به سریسازی یک سریال میگیرند باید در طراحی قصه بسیار هوشمندانه عمل کنند، زیرا توقع مخاطب بالا میرود. همچنین نباید مخاطبان در سریسازیها شاهد جهشهای غیرقابل باور باشد. در مجموع سریال بچه مهندس روند متوسطی را طی کرده و حالا باید دید تا چه فصلی ادامه پیدا میکند.
آذین: یکی از راهکارهای برنامه، فیلم و سریالسازی در تلویزیون میتواند تولید فصلهای موفق یک سریال مخاطبپسند باشد. در واقع آنچه ملاک اصلی تولید یک سریال در فصلهای متعدد است، علاقه و استقبال مردم و مضمون و محتوای مردمی آن است. گاه تولید این نوع سریالهای ادامه دار و فصلی نه تنها برمبنای سلیقه مخاطب انبوه که بر اساس سلیقه گروهی از دستاندرکاران یا بخشی از مدیران تلویزیون شکل میگیرد. ممکن است گاهی سلیقه مخاطب با سلیقه مدیران در یک جهت است که اگر چنین باشد، به شرط سلطه نگاه مخاطب میشود تولید فصلهای یک سریال موفق را پذیرا بود. لیکن به ندرت این اتفاق در تلویزیون میافتد.
سلطان محمدی: کارگردانی سریال بچه مهندس ۳ در مقایسه با کارگردانی دو سریال دیگر پختهتر است و علی غفاری نمره قابل قبولی میگیرد. ما درکارگردانی این سریال سکتهای نمیبینیم. تصویربرداری، لوکیشنها، بازیها، شوخطبعی میان شخصیتها، برشهای قصه، لوکیشنها، روایت داستان و… را درست کارگردانی کرده است. گرچه گافهایی هم در تدوین دیده میشود، اما قابل اغماض است.
آذین: علی غفاری سالها در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است. در سالهای اخیر با بهرهمندی از تجارب خود به کارگردانی فیلم و سریال رو آورده که در میان ساختههای او آثار قابل تامل هم دیده میشود. این سینماگر باتجربه در این سریال با توجه به ویژگیهای قصه و مخاطب انبوه تلویزیون کوشیده بیش از هر چیز در مدارپسند سلیقه مدیران تلویزیون و مخاطبپسندان سریالهای خانوادگی و اجتماعی تلویزیون بچه مهندس را به سامان برساند. اما در ادامه کار نتوانسته پل سازنده و مناسبی بین سلیقه مخاطب و سلیقه مدیران ایجاد کند. بنابراین سلیقه مدیران بر سلیقه مخاطبان چربیده و به همین دلیل این سریال که میتوانست به یک سریال یک فصلی درام خانوادگی و اجتماعی تاثیرگذار تبدیل شود، صرفا به یک مجموعه کشدار و خستهکننده تبدیل شده که به زور داستانها و شخصیتهای خود را به جلو میکشد.
روزبه حصاری از تجربه بازی در نقش جواد جوادی میگوید
با بغض بچههای پرورشگاه آشنا هستم
روزبه حصاری در فصل سوم از سریال بچه مهندس نقش شخصیت محوری قصه (جواد جوادی) را بازی میکند. او در باره پذیرش این نقش به جامجم می گوید:«وقتی یک نقش این گونه به بازیگر سپرده میشود،مهمترین نکته این است که او قلبا،روحا و وجدانا احساس کند طیف گستردهای از آدمها را نمایندگی میکند تا زمانی که مخاطب او را میبیند،شباهتهایی میان خودش و شخصیت ببیند.به عنوان مثال،وقتی بازیگری لحظه عاشقانه را اجرا میکند باید خودش را نماینده همه عاشقان بداندکه صدایشان شنیده نشده است.اگر شخصیت نخبه را به عهده دارد، نمایند نخبه هایی باشد که بنا به دلایلی فرصت دیده شدن نداشتند. او ادامه میدهد:باشخصیت جواد جوادی همذات پنداری میکنم،حتیشوخیهایی که میان او و دوستانش رد و بدل می شود که خطاب به هم میگویند نخبه اصلا چه واژه ای است برایم جالب بود، زیرا در روزگار نوجوانی شخصاً به دنبال علاقهمندیهایم میرفتم و به همین دلیل دوستانم به من نخبه میگفتند. بازیگر سریال بچهمهندس میافزاید:امثال جواد که در تقابل میان منافع شخصی زندگی و منافع ملی قرار میگیرندکم نیستند؛دوستانی که میتوانستند بمانند، اما بنا به دلایلی رفتند و حالا دلتنگ ایران هستند. در مجموع به لحاظ عاطفی، شخصی و … با شخصیت جواد عجین شدم، حتی برای در آوردن نقش در آن مدت، کمتر خانواده را دیدم تا احساساتم و بغضم برای نقش درست باشد. علاوه بر همه این نکات در دوران کودکی شرایطی پیش آمد و از نزدیک بچه های پرورشگاه را دیدم و از بغض هایشان با خبر بودم. حصاری می گوید:در مجموع بهتر است بازیگر قبل از ایفای نقش، درباره شخصیت داستان کاملا تحقیق کند و حتی تا جای ممکن در قالب آن شخص زندگی کند. من در این سریال علاوه بر مطالعه روی شخصیتهای مشابه شخصیت اصلی داستان، با بچههای بیسرپرست و بدسرپرست زیادی برخورد داشتم که همین موضوع مسوولیت مرا سنگین کرده است.
ناگفتههای بازیگران جواد در فصلهای ۱ و۲
بچگیهای جواد
یونا تدین ، ۲۳ اسفند سال ۹۸، ده ساله شده و در فصل اول نقش جواد را در پرورشگاه بازی میکرد: من هر شب سریال را میبینم و فردای آن روز هم تکرار را تماشا میکنند. بچه مهندس۳ را خیلی دوست دارم و عوامل اگر صبر میکردند، حتما نقش جواد جوادی را در جوانی خودم بازی میکردم، اما خب باید قبول کرد که امکان پذیر نیست. من آقای غفاری کارگردان و آقای سعدی تهیهکننده را خیلی دوست دارم و به همین دلیل علاقهمند بودم که باز هم در بچه مهندس بازی کنم، اما چون در فصل اول بازی کردم، نمیشد دوباره بازی کنم. چون در فصل اول سریال دیده شدم. به نظرم این سریال خیلی جذاب است. نقطه عطف سریال هم قسمت نهم بود. وقتی هواپیمایی که جواد جوادی ساخته بود، میافتد. این اتفاق هیجان را بالا برد و تماشاگر را دعوت کرد که حتما قسمتهای بعدی را دنبال کند. آخرین کارم بازی در سریال نمایش خانگی قورباغه است. البته از زمانی که کرونا آمد کاری را قبول نکردم، چون سلامتی مهمتر است و من هم مثل بقیه خانه ماندم و خودم را قرنطینه کردهام.
مانی رحمانی، بازیگر نوجوانی جواد در فصل دوم بچه مهندس: من هر شب سریال را دنبال میکنم. هدف کارگردان و تیم نویسندگی همین بود که فصل سوم به همین جا و به همین نقطه برسد که از غم و اندوه خارج شود و به پیشرفت در تحصیل برسد. تا جایی که من اطلاع دارم، به نظرم هنوز داستان شروع نشده و قرار است از قسمتهای بعد داستان وارد فاز جدیدی شود. تا اینجا که من فکر میکنم سریال خوب پیش رفته است.
تاثیر مخاطب از بچه مهندس
یکی از اتفاقات اجتنابپذیر در کودکان معمولا تاثیراتی است که از آثار نمایشی و به خصوص سریالهای تلویزیونی میگیرند. اما نکته جالب درباره سریال بچه مهندس تاثیر مثبتی است که روی یکی از بینندههای سریال داشت. یکی از مخاطبان کودک سریال به نام احمدرضا به عشق جواد جوادی کوادکوپتر ساخته که عکس این کودک به همراه اسباب بازیاش در صفحه شخصی این سریال گذاشته شده است.
نسخه اصلی را در بازپخش ببینیم؟!
سریال بچه مهندس هم مانند سایر سریالهای تلویزیونی زیر نگاه مخاطبان نکتهسنج آن قرار گرفته است. در قسمت نهم که یکشنبهشب گذشته پخش شد، بینندهها شاهد اشکالاتی در تدوین بودند که بلافاصله پس از پایان سریال شروع به گذاشتن کامنتهایی در این زمینه در فضای مجازی شدند که به همین منظور علی غفاری که هیچ صفحه شخصی در فضای مجازی ندارد، ساعتی بعد به پیامهای مخاطبان سریال مبنی بر مشکل تدوین واکنش نشان داده و در صفحه شخصی این سریال در اینستاگرام نوشت: امشب به دلیل تعجیل در رساندن این قسمت به پخش چند اشکال فنی به وجود آمد که داریم تلاش میکنیم در بازپخش اشکالات را برطرف نماییم. نسخه اصلی قسمت نهم را در بازپخش ببینید.
چرا روزبه حصاری گلایه مند شد؟
وقتی اولین قسمت از سریال پخش شد، نام همه بازیگران در تیتراژ آمد به غیر از روزبه حصاری که این موضوع واکنش این بازیگر را به همراه داشت و او در صفحه اینستاگرام شخصیاش این موضوع را با مخاطبان در میان گذاشت و در فضای مجازی سر و صدا کرد. در نهایت عوامل سریال اعلام کردند که چون از قسمت بعدی وارد قصه میشود، به همین دلیل نامش در تیتراژ نیامده است. این پاسخ عوامل قانعکننده نبود، زیرا از اولین قسمت نام ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان و کامران تفتی در تیتراژ آمده، اما قاسمی تا قسمت نهم در سریال رویت نشد و قائمیان و تفتی هم در قسمتهای بعدی وارد قصه شدند. ضمن اینکه مخاطب در تیتراژ تصویر حصاری را دیده بود، اما نامش نبود.