جمعه , ۱۳ ام مهر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۴۱ بعد از ظهر به وقت تهران

گفت و گوی خواندنی رامبد جوان/ آرزو دارم عقب بکشم تا زندگی کنم!

با اتمام فصل سوم برنامه «خندوانه»، رامبد جوان مجری این برنامه پرطرفدار مصاحبه‌ای انجام داده که در آن به نکاتی در مورد آینده این برنامه، جناب‌خان، دکور برنامه، تغییر مدیریت سازمان صداوسیما و… اشاره کرده است.

اخباربازیگران,اخبارهنرمندان,رامبد جوان

بخش‌های جذاب گفت‌وگوی رامبد جوان را بخوانید:

 

-قرار نیست در «خندوانه» ما هر روز آکروبات کنیم یا بمب بترکانیم! به نظر من اساس برنامه سازی در دنیا این شکلی نیست. الان تمام پروژه‌هایی که سال‌هاست در دنیا ساخته می‌شوند یک فرمول و گرامر ثابت دارند و با همان فرمول جلو می‌روند و ما هم قرار نیست هر دفعه فیل هوا کنیم! کلیت این برنامه همین است که تماشاچی بنشیند و از تماشای یک برنامه انرژی بگیرد، حرف‌های مثبت بشنود و مهمانان برنامه از موفقیت‌ها و شادابی خود در زندگی حرف بزنند. کمی هم بخندیم و با مردم قرارهایی بذاریم و آنها را عملی کنیم.

 

– در گذشته قهقه زدن رفتار اجتماعی درستی نبود، الان ایرادی ندارد. الان دیگر اگر یکی قهقه بزند دیگران به او نمی‌گویند «زهر مار!»

 

– من دلم می‌خواست که برنامه «خندوانه» در ابعاد بزرگتری اجرا شود و این اتفاق برای من خیلی جذاب بود. بخشی از این موضوع از جاه طلبی من نشات می‌گرفت و بخشی دیگر از آن برای این بود که دلم می‌‌خواست با حضور تعداد بیشتری برنامه را اجرا کنم.

 

– فصل یک «خندوانه» را ما با سی و دو صندلی آغاز کردیم و تعداد این صندلی‌ها به دلیل این‌که صندلی وجود نداشت، نمی‌توانست بیشتر نمی‌شد. خاطرم هست، حتی در روزهای اول برنامه، آدم کم می‌آوردیم و بچه‌های خودمان را روی صندلی می‌نشاندیم. یعنی در بین ۳۲ نفر هم ما باز مهمان کم داشتیم و مجبور بودیم از بچه‌های گروه تولید استفاده کنیم، چون کسی برنامه «خندوانه» را نمی‌شناخت و نمی‌دانست این داخل چه خبر است!

 

– در فصل دوم تعداد صندلی‌هایمان به صد و بیست  رسید و اتفاقا در زمان پخش مسابقه «خنداننده برتر» دویست و سی نفر را هم در استودیو جا دادیم که مجبور شدیم فضا را کمی فشرده تر کنیم. حجم صدای این تعداد نفر در زمانی که بلند می‌خندیدند بسیار تاثیر گذار بود و کارکرد حضور تماشاچیان خیلی جواب می‌داد.

 

– حالا با توجه به تمامی واکنش‌ها و تجربه‌ای که در زمان اجرای «خندوانه» بدست آوردم، به این نتیجه رسیدم که برای فصل چهارم، بین صد و پنجاه تا دویست نفر مهمان داشته باشیم.

 

– نزدیک به دو میلیون نفر برای حضور در برنامه «خندوانه» متقاضی شدند و پنجاه و دو هزار نفر در فصل سوم به استودیو «خندوانه» آمد از نزدیک به تماشای برنامه نشستند.

 

– ما با آقای ضرغامی و دارابی بعد از صد و هفده برنامه به یک نقطه اشتراک رسیده بودیم و آنها هم متوجه شدند که «خندوانه» چه کارکردی دارد و از جملاتی که رامبد به زبان می‌آورد قرار نیست بعدها چیز خاصی دربیاید، چون دیگر رامبد را در طول سال‌های گذشته می‌شناختند و در نهایت به یک توافقی رسیدیم. اما وقتی این آقایان رفتند، دوباره به سر خط رسیدیم . یعنی ما با مدیرانی آشنا شدیم که می‌دانستند «خندوانه» چقدر اهمیت دارد و برایشان خیلی مهم بود که «خندوانه» ساخته شود. به هر حال برای مدیران تلویزیون یا هر مدیری اهمیت دارد که برنامه‌هایشان مخاطب داشته باشد، چون مدیران، دلشان می‌خواهد بگویند، ما برنامه‌‌هایی می‌سازیم که دیده می‌شود. اما سلیقه، نگرانی‌ها و اهم فی الاهم کردن‌های مدیران جدید باعث شد که ما مجددا این پروسه‌ای را که قبلا طی کرده بودیم، دوباره طی کنیم تا  به یک گرامر مشترک برسیم.

 

– در فصل سوم «خندوانه» خیلی به ما سخت گذشت. فشارهایی که در دوره ریاست محمد سرافراز بابت نگرانی‌های مدیریتی به ما وارد می‌شد، باعث شده بود که ما دست و بالمان بسته شود. قوانینی برای ما وضع شد که کار ما را بسیار سخت کرد.

 

– چرا باید ما ناگهان به موجودات خنگ و بی استعدادی تبدیل می‌شدیم که انگار بلد نیستند برنامه‌ای را تولید کنند؟! البته در پایان همه چیز دست به دست هم داد و مشکل ما حل شد. یکی از این اتفاقات تغییر مدیران سازمان صداوسیما بود. وقتی که مدیریت تغییر پیدا کرد، انگار آب پشت سد به ناگهان باز شد!

 

– برای فصل چهارم، قرار نیست «خندوانه» خیلی تغییر لحن بدهد. دربخش کمدین‌ها باید فکر و تصمیم جدیدی بگیریم، چون تعداد آنها کم شد و از سوی دیگر هم همه حاضر نیستند که این تجربه را انجام دهند. شک نکنید من به تمام بازیگران این مملکت زنگ زدم، اما برخی از آنها فکر نمی‌کنند که بتوانند همچنین کارهایی را انجام دهند!

 

– مسابقه «خنداننده برتر» به یک اتفاق بزرگ و جذابی در تلویزیون تبدیل شد ولی اصولا قرار نیست که لحن «خندوانه» مانند آن مسابقه باشد. یعنی قرار نیست که «خندوانه» هر شب فریاد بزند که «مردم بیایید، قرار است یک کار عجیب بکنیم!!»

 

– وقتی شب‌هایی که «جناب خان» به برنامه نمی‌آید، شک نکنید که این موضوع دلیلی دارد. دلیل آن هم این است یک روز من و محمد بحرانی با هم توافق کردیم و تصمیم گرفتیم که باید جناب خان را حفظ کنیم تا جناب خان یک شب معمولی نداشته باشد. جناب خان همیشه باید بالای هفتاد درصد باشد و شب پنجاه درصدی نداشته باشد. خب طبیعی هم هست که در برخی شب‌ها هم ایده‌ای برای حضور جناب خان نداشته باشیم.

 

– این مراقبت کردن از جناب خان باعث شده که او تا الان  جذاب باشد. اگر جناب خان هر شب به برنامه بیاید به شدت برای مردم عادی می‌شود و برای مخاطبان دیدن جناب خان عادی می‌شود. ما می‌خواهیم کاری کنیم که مخاطبان تشنه جناب خان باشند و با خود بگوید «ایول امشب جناب خان هست» یا بگویند «ای بابا! امشب جناب خان نبود» این خوشحالی و ناراحتی به درد می‌خورد، چون سازنده برنامه باید از مخاطب خود ری اکشن بگیرد.

 

– یک روزی ممکن است رامبد جوان در برنامه «خندوانه» نباشد و من به این موضوع فکر می‌کنم! من می‌خواهم که «خندوانه» سرپا باشد. من آرزو دارم که «خندوانه» باشد و من عقب بکشم تا زندگی کنم. خدا شاهد است که من برای «خندوانه» موهایم سفید شد!

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *