پنجشنبه , ۹ ام فروردین ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۵:۱۹ بعد از ظهر به وقت تهران

وسوسه پول های باد آورده!

وقتی قرار شد مدیران آن شرکت فقط به حساب بانکی من پول واریز و برداشت کنند و در قبال آن، روزی ۵۰۰هزار تومان هم به من بدهند، خیلی خوشحال شدم. وسوسه این پول های بادآورده چنان افکارم را درگیر کرده بود که نفهمیدم …

وسوسه پول های باد آورده!

پاین ها بخشی از اظهارات جوان ۲۵ساله‌ای است که به اتهام کلاهبرداری توسط نیروهای کلانتری قاسم آباد مشهد تحت بازجویی های فنی و پلیسی قرار گرفته بود. این جوان که خود را با شاکیان زیادی رو به رو می دید، درباره این ماجرای کلاهبرداری به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادرم کارمند یکی از ادارات دولتی بودند و من و خواهرم سعی می کردیم برای رضایت آن ها درس بخوانیم. به همین دلیل من با تلاش شبانه روزی دیپلم گرفتم و در رشته مهندسی کامپیوتر ادامه تحصیل دادم. به خاطر علاقه ای که به این رشته تحصیلی داشتم، خیلی زود فوت و فن کار با رایانه را آموختم و در کنار تحصیل، کار می کردم تا مخارج خودم را تامین کنم و سربار خانواده ام نباشم.
خلاصه بعد از پایان تحصیلات، عازم خدمت سربازی شدم و در همین اثنا به عضویت برخی گروه های فضای مجازی درآمدم. در یکی از همین گروه ها بود که فهمیدم آن ها در زمینه کیف پول مجازی فعالیت دارند. من هم که در این زمینه تخصص داشتم به گروه آن ها پیوستم به طوری که پول خوبی نیز نصیبم شد. اما بعد از اتمام سربازی در جست و جوی شغلی مناسب و در شأن خانواده ام بودم تا این که روزی پیامی از یک فرد ناشناس در اینستاگرام دریافت کردم.
آن فرد که گویی به طور کامل مرا می‌شناخت و می دانست که در جست و جوی کار هستم، به من پیشنهاد داد مدارک شناسایی و تحصیلی ام را برایش ارسال کنم تا در شرکت برادرش استخدام شوم. من هم ذوق زده مدارکم را فرستادم و این پیگیری های پیامکی چند روز ادامه یافت. تا این که همان فرد ناشناس از من خواست قبل از آغاز به کارم در شرکت آن ها یک حساب بانکی به نام خودم افتتاح کنم تا آن ها امور مالی شرکت را با این حساب انجام بدهند چرا که معتقد بودند نمی خواهند پول های نقد تا زمان سر و سامان گرفتن شرکت به دست برخی طلبکارهای سودجو بیفتد. آن مرد ناشناس متعهد شد در قبال این کار، روزی ۵۰۰هزار تومان هم به من پرداخت کند.
ابتدا ترسیدم و نگران بودم که شاید دردسری برایم ایجاد شود ولی او چنان با چرب زبانی هایش مرا قانع کرد که وسوسه این درآمد هنگفت همه وجودم را فرا گرفت. بالاخره رضایت دادم و شماره حساب بانکی ام را برایش ارسال کردم. حدود دو ماه از این ماجرا گذشت و آن ها روزی ۵۰۰هزار تومان هم به من می دادند ولی در همین اثنا زنگ تلفن همراهم به صدا در آمد و ماموران انتظامی مرا به کلانتری قاسم آباد احضار کردند.
زمانی که وارد کلانتری شدم تازه فهمیدم که افراد زیادی از من شکایت کرده اند. آن ها پول های هنگفتی را برای خرید لوازم منزل به حساب بانکی من واریز کرده اند اما هیچ گونه اجناسی تحویل خریداران نشده است. هراسان و وحشت زده با شماره تلفن آن مرد ناشناس تماس گرفتم اما گوشی او خاموش بود و من در حالی فهمیدم در دام کلاهبرداران حرفه‌ای افتاده ام که هیچ نشانی و مشخصاتی از آن ها نداشتم و ماجرای شرکت هم یک دروغ بزرگ بود…
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ علی معطری (رئیس کلانتری قاسم‌آباد) تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری افراد مورد ادعای این جوان ۲۵ساله آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

۴/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *