سه شنبه , ۴ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۰۱ بعد از ظهر به وقت تهران

نمی ‌کشتم، کشته می‌ شدم!

شهرام ۳۲ ساله، پسر کفاشی است که به اتهام قتل مردی خلافکار در پاتوق معتادان در تهران تحت تعقیب بود. ۱۰ روز در خیابان‌های شهر کارتن‌خوابی کرد و بعد به پلیس آگاهی آمد و خود را تسلیم کرد.

نمی ‌کشتم، کشته می‌ شدم!

وی مدعی است مقتول قصد سرقت از او را داشته و در دفاع از خود مرتکب قتل شده است. در پشت‌صحنه یک جنایت این هفته پای صحبت‌های مرد کفاش نشستیم و ریشه‌های وقوع این جنایت را بررسی کردیم. براساس اوراق و محتویات پرونده، اوایل شهریور امسال به بازپرس رحیم دشتبان، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد که پسر جوانی در حوالی پاتوق معتادان با ضربه چاقویی که به گردنش اصابت کرده، فوت شده است. تحقیقات محلی نشان می‌داد مقتول فرد خلافکار و از اراذل و اوباش و قاتل مرد جوان موتورسواری بوده که بعد از جنایت فرار کرده است. بر اساس گفته شاهدان، قاتل، چهره رستم، قهرمان شاهنامه را روی دستش خالکوبی کرده است. ماموران همچنین پی‌بردند دعوای اولیه آنها بر سر شماره تلفن یک دختر بوده است. ۱۰ روز بعد از جنایت، وقتی متهم به قتل همه راه‌های فرار را بر روی خود بسته دید به اداره دهم پلیس آگاهی تهران رفت و تسلیم شد.

مقتول قصد سرقت پول و تلفن همراهم را داشت

شهرام پسر ریز‌نقشی است که وقتی به او نگاه می‌کنی باورت نمی‌شود دست به قتل‌زده باشد. خودش هم هنوز باور نمی‌کند قاتل است و باید کنج سلول زندان بماند و برای اعدام لحظه شماری کند. در حاشیه جلسه بازپرسی به گفت‌وگو با او نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

  چه‌ کاره‌ای؟
چند سال است کفاشی  می‌کنم.
  معتادی؟
اهل سیگار هم نیستم چه برسد به موادمخدر.
  سابقه داری؟
اولین‌بار است دستگیر می‌شوم.
  مقتول را می‌شناختی ؟
چندبار که برای دیدن دوستم به پاتوق معتادان رفته بودم او را دیده و مرا دورادور می‌شناخت. مقتول کسب‌وکار درستی نداشت و سابقه‌دار و از اراذل و اوباش بود. اکثر خلافکارها و اوباش تهران او را می‌شناختند. برخی رقیبش بودند و برخی با او رفاقت داشتند.
  دلیل اختلاف‌تان چه بود ؟
چندی قبل من و او دلباخته یک دختر شدیم که همین باعث دعوایمان شد، اما آن دختر بعد از مدتی که با مقتول دوست شده بود از وی جدا شد.
  به همین خاطر او را کشتی؟
آن شب برای دیدن دوستم به پاتوق معتادان رفته بودم. او که مرا دید درباره دوست دختر سابقش سوال‌هایی پرسید و حتی شماره تلفن او را از من خواست. گفتم شماره را نمی‌دهم. آنقدر اصرار کرد که قبول کردم و شماره را به او دادم. بعد خواست او را با موتور به خانه برسانم. در میان راه با من درگیر شد و قصد سرقت پول، تلفنم و موتور سیکلتم را  داشت. چاقویی دستش بود که در جریان درگیری افتاد، آن را برداشته و ضربه‌ای به او زدم.
  بعد از قتل کجا رفتی؟
چند نفر به محل قتل آمدند و از آنها خواستم پارچه بیاورند و گردن زخمی او را ببندم که ترسیدند جلو بیایند و حتی به اورژانس زنگ نزدند. از ترسم فرار کرده و با برادرم  تماس گرفتم و او به اورژانس زنگ زد، اما امدادگران که آمدند مرد زخمی فوت شده بود.
  در این ۱۰ روز کجا بودی؟
در تهران کارتن‌خوابی می‌کردم. بعد هم از این وضعیت خسته شده و تسلیم شدم.
  چرا نقش رستم را روی دستت خالکوبی کرده‌ای؟
زیاد شاهنامه می‌خواندم و عاشق رستم بودم.
  حرف آخر؟
پشیمانم و از مرگ می‌ترسم، اما اگر برای دفاع از خودم ضربه را نمی‌زدم مقتول مرا کشته بود. برخی از دوستان خلافکارش در زندان هستند که می‌ترسم در آنجا مرا به قتل برسانند.

حضور در محیط‌های پرخطر، بستری برای جرم
رحیم دشتبان / بازپرس دادسرای جنایی تهران

یکی از ابزاری که افراد با آن دست به جنایت می‌زنند سلاح سرد است که طبق قانون، حمل آن جرم تلقی می‌شود و کسی که به استفاده و نگهداری از آن برای بزهکاری دست بزند، مجرم شناخته می‌شود و قانون با او برخورد قاطعانه خواهد داشت. گاهی استفاده نابه‌جا از همین ابزار کوچک می‌تواند جانی را بگیرد، خانواده‌ای را داغدار کند و فردی را تا پای قصاص و اجرای حکم پیش ببرد.
در این پرونده پسری جوان که فاقد پرونده کیفری بود به خاطر حضور در پاتوق معتادان قاتل می‌شود. طبق گفته خانواده‌اش، متهم فردی آرام و فراری از خشونت بوده و هیچ‌گاه در هیچ دعوای خیابانی شرکت نکرده و با افراد خلافکار در ارتباط نبوده است.
حال این سوال مطرح می‌شود که فردی با این پیشینه چطور یکدفعه پر از خشم‌شده و رفتار ضداجتماعی از خود بروز داده است؟ او برای دیدن دوستش به پاتوق معتادان رفته بود که مقتول را دوباره در آنجا می‌بیند. طبق گفته متهم، مقتول قصد سرقت اموال و موتورسیکلت‌اش را داشته که با هم درگیر شده‌ و ضربه چاقویی به او زده تا وی را بترساند و از دستش فرارکند اما همان ضربه کافی بوده که مرگ آن مرد را رقم بزند. بررسی‌ها روی این پرونده نشان داد، قرارگرفتن متهم در محیطی پرجرم و خطرناک باعث شده او در معرض وقوع جرم قرار بگیرد و به خاطر یک لحظه عصبانیت مرتکب قتل شود. بهتر است خانواده‌ها کنترل بیشتر و بهتری در ارتباط با رفتارهای فرزندانشان در بیرون از محیط خانه داشته باشند تا آنها در این مکان‌ها حاضر و گرفتار نشوند. بنابراین با هشدار به افراد جوان از آنها می‌خواهیم برای گرفتارنشدن در جرایم و بزهکاری از حضور در مکان‌های پرخطر که می‌تواند پاتوقی برای مجرمان و افراد خلافکار و معتادباشد، دور شوند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *