چهارشنبه , ۵ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۷:۵۴ بعد از ظهر به وقت تهران

نسرین با همدستی شوهر خواهرش، همسرش را کشت تا با هم ازدواج کنند

زن جوان که با همدستی شوهر خواهرش همسرش را کشته بود دیروز در دادگاه اشک ریخت و گفت دو سالی که در زندان است حتی نتوانست یک بار تلفنی با دو پسر خردسالش صحبت کند .

http://esfahanemrooz.ir/uploads/posts/2018-11/1542172632_5089989.jpg

شامگاه پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۹۶ جنازه یک مرد در کانال آبی در قیامدشت پیدا شد .شواهد نشان می‌داد این مرد در محل دیگری کشته شده و سپس به کانال آب پرتاب شده است. جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت.بر ترستان غلبه کنید و هیجان انگیزترین پارک آبی را تجربه کنید!

یک شبانه روز از این ماجرا گذشته بود که زن جوانی به کلانتری ۱۷۴ قیامدشت رفت و از ناپدید شدن همسرش به نام پرویز خبر داد.

نسرین گفت :همسرم دیروز صبح برای خرید نان از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت . همه جا را دنبال او گشتم اما نشانی از او پیدا نکردم .اطلاعاتی که زن جوان از همسرش ارائه داده بود با جنازه کشف شده در کانال آب مطابقت داشت .به این ترتیب وی به سردخانه پزشکی قانونی مراجعه و جنازه همسرش را شناسایی کرد .پلیس در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از زن جوان پرداخت اما وی ادعا کرد نمی داند چه کسی همسرش را کشته است . وقتی پلیس به اختلاف های دنباله دار این زن و شوهر پی برد نسرین بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به قتل همسرش با همدستی شوهر خواهرش به نام بهروز اعتراف کرد .

وی گفت :من و شوهرم با وجود داشتن دو پسر خردسال با هم اختلاف داشتیم .من زندگی خوبی نداشتم و گاهی اوقات با شوهر خواهرم درد و دل می کردم .پس از مدتی من و بهروز به یکدیگر علاقمند شدیم. به همین خاطر بهروز نقشه قتل شوهرم را کشید. قرار بود شوهرم را بکشیم و او پس از جدا شدن از همسرش با من ازدواج کند.

وی ادامه داد: آن شب بهروز مهمان خانه ما بود. او قرص های خواب آوری به من داد تا در لیوان آب طالبی بریزم.من آب طالبی مسموم را به شوهرم دادم و سپس بهروز طبق نقشه او را کشت و جنازه اش را با خودش برد .به دنبال اظهارات این زن، بهروز نیز بازداشت شد.

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت :من و نسرین از قبل نقشه قتل را کشیده بودیم. به همین خاطر من چندین قرص خواب آور تهیه کردم و آنها را پودر کردم و به نسرین دادم. آن شب در خانه آنها میهمان بودم که نسرین قرص های خواب آور را داخل آب طالبی ریخت. او به من اشاره کرد تا لیوانی که آب طالبی سالم در آن بود بردارم . پرویز پس از نوشیدن یک لیوان آب طالبی مسموم به اتاق خوابش رفت .من هم خداحافظی کردم و بیرون رفتم و چند دقیقه ای داخل ماشین مقابل در منتظر ماندم. وقتی نسرین با من تماس گرفت به خانه آنها رفتم و متوجه شدم پرویز بیهوش شده است .می خواستم همان جا او را خفه کنم اما نسرین گفت طاقت دیدن مرگ او را ندارد . به همین خاطر پرویز را با خودم به داخل ماشین بردم و او را خفه کردم و سپس جنازه اش را به داخل کانال آب انداختم.

این متهم در بازجویی های بعدی ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: وقتی پرویز را به داخل کانال آب انداختم متوجه شدم داخل آب دست و پا می زند. او هنوز زنده بود. می خواستم به داخل کانال بروم و او را نجات دهم اما چون شب بود و کانال پر آب بود ترسیدم و منصرف شدم.

بهروز اما در مرحله دیگری از تحقیقات اعترافاتش را پس گرفت و گفت :وقتی نسرین با من تماس گرفت و به خانه آنها رفتم با جسد پرویز روبه‌رو شدم. پرویز با خوردن آب طالبی مسموم جان سپرده بود .

با اظهارات ضد و نقیض بهروز برای وی به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده اشان به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. آنها دیروز در حالی به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند که نماینده دادستان گفت :معاون قوه قضائیه هنوز از طرف دو پسر صغیر قربانی درخواستی را مطرح نکرده است .از این رو فرصت می خواهیم تا درخواست معاون اول قوه قضاییه را جویا شویم.

سپس نسرین در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که اشک می ریخت گفت :در دو سالی که بازداشت شده ام حتی برای یک بار هم فرزندانم را ندیده‌ام.پسرانم با خانواده همسرم زندگی می‌کنند و آنها حتی اجازه نمی‌دهند تلفنی با فرزندانم صحبت کنم .من تحمل این شرایط را ندارم و تقاضا می‌کنم اجازه دهید فرزندانم را ببینم.

سپس وکیل وی از قضات خواست تا ترتیبی برای ملاقات مادر و دو فرزندش بدهند.

در این میان مادر قربانی برخاست و با اشاره به نسرین گفت :این زن پسرم را قربانی رابطه پنهانی با شوهر خواهرش کرد. من نمی توانم اجازه دهم نوه هایم او را ببینند .من برای این زن و شوهر خواهرش قصاص می خواهم.

سپس قضات دادگاه ادامه جلسه را برای استعلام نظر معاون اول قوه قضاییه به بعد موکول کردند و ترتیبی دادند تا زن جوان بتواند با فرزندانش ملاقات کند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *