سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۲:۴۵ بعد از ظهر به وقت تهران

محاکمه پسر دانشجو به اتهام قتل دختر پولدار

پسر دانشجو که به اتهام کشتن دختر پولدار به قصاص محکوم شده بود با اظهارنظر عجیب پزشکی قانونی، باردیگر پای میز محاکمه ایستاد.

http://www.beytoote.com/images/stories/news/97/02/9702-51t96.jpg

به گزارش جام‌جم، نیمه‌شب بیستم دی سال ۹۱ زن میانسالی که پریشانی در چهره‌اش معلوم بود به پلیس آگاهی تهران رفت و کمک خواست. وی گفت: ظهر امروز دختر ۲۲ ساله‌ام به نام مینا که دانشجوست با ماشین شخصی‌اش از خانه‌مان در فرمانیه بیرون رفته. قرار بود دخترم به کافی‌نت اطراف محل زندگی‌مان برود، اما دیگر برنگشته است. از ظهر تا شب، هر جایی را که به ذهنم می‌رسید زیر پا گذاشتم، اما هیچ اثری از مینا به دست نیاورده‌ام.

این زن ادامه داد: ساعت ۹ امشب پس از ساعت‌ها جست و جو در سطح شهر به خانه‌ام برگشتم که یک پیامک وحشتناک به دستم رسید. این پیامک با گوشی تلفن مینا ارسال شده که در آن نوشته «دخترت پیش ماست. اگر او را زنده می‌خواهی سه میلیارد تومان تراول چک ۵۰ هزار تومانی آماده کن. اگر پای پلیس به میان کشیده شود دیگر هیچ وقت دخترت را نمی‌بینی.»

به دنبال اطلاعاتی که زن میانسال به پلیس داد تحقیقات پلیسی آغاز شد. ماموران در نخستین گام مشخصات خودروی تویوتا کرولای مینا را در اختیار تمامی واحدهای گشتی قرار دادند و از مادر دختر دانشجو خواستند در صورت تماس تلفنی آدم‌رباها وانمود کند در تلاش برای تهیه تراول چک است.

پلیس همچنین سراغ همکلاسی‌های مینا رفت و به پرس و جو پرداخت. به این ترتیب مشخص شد دختر جوان آخرین بار با پسر ۲۵ ساله‌ای به نام سعید که هم‌دانشکده‌ای اوست، قرار ملاقات داشته است. با افشای این ماجرا، پسر جوان در کامرانیه جنوبی تهران ردیابی شد و نامحسوس تحت نظر پلیس قرار گرفت و نیمه‌شب بیست و دوم دی ۹۱ بازداشت شد. پلیس در بازرسی خانه این پسر، مدارک شناسایی مینا را کشف کرد.

وی در بازجویی‌ها گفت: یک سال پیش در دانشکده با مینا آشنا شدم. روز بیستم دی به بهانه انجام پروژه تحقیقاتی در فرمانیه با او قرار گذاشتم. من سوار ماشین مینا شدم و از او خواستم پیش از رفتن به کافی‌نت، مقابل یک آبمیوه‌فروشی در خیابان اندرزگو توقف کند. چون افسرده بودم پس از خریدن آب پرتقال، در یکی از لیوان‌ها سم سیانور ریختم تا خودکشی کنم.

وی ادامه داد، اما آبمیوه آغشته به سم را اشتباهی به مینا دادم. دختر جوان بلافاصله پس از نوشیدن آب پرتقال جان سپرد. من که بشدت ترسیده بودم جنازه‌اش را به سوهانک بردم و دفن کردم. چون می‌دانستم وضعیت مالی خانواده مینا خوب است به فکر باجگیری افتادم. ماشین مینا را هم در مسیر بازگشت به خانه‌ام در یک کوچه خلوت رها کردم.

پس از اعتراف‌های تکان‌دهنده پسر دانشجو پلیس جسد را در جاده سوهانک پیدا کرد. به این ترتیب سعید پای میز محاکمه ایستاد.

در آن جلسه پدر و مادر مینا برای قاتل دخترشان حکم قصاص خواستند.

سعید نیز منکر قتل عمدی شد و ادعا کرد مینا را دوست داشته و مرگ او یک اتفاق بوده است.

در پایان جلسه هیات قضایی سعید را به اعدام، شلاق و زندان محکوم کرد. اما در آن میان پزشکی‌ قانونی در گزارشی عجیب اعلام کرد DNA به دست آمده از بقایای جنازه با DNA پدر و مادر مینا مطابقت کامل ندارد.

جزییات دومین محاکمه

به این ترتیب و با اعلام گزارش نهایی پزشکی قانونی حکم قصاص شکست تا در این باره آزمایش‌های تخصصی انجام شود. با بررسی و آزمایش‌های لازم برای مشخص شدن هویت جسد و گزارش دوباره پزشکی قانونی، پرونده باردیگر برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دهم به ریاست قاضی محمد باقر قربان‌زاده و با حضور یک قاضی مستشار تشکیل شد مادر مینا که همراه سه پسرش در دادگاه حاضر شده بود برای سعید حکم قصاص خواست. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: باور کنید من قصد کشتن مینا را نداشتم. من برای خودکشی سم سیانور تهیه کرده بودم. آن را داخل آبمیوه ریختم. اما وقتی قصد داشتم سینی آبمیوه را از پنجره خودرو به مینا تعارف کنم لیوان‌ها جا‌به‌جا شد و من متوجه این موضوع نشدم. مینا به محض این که آبمیوه را نوشید از طعم تلخ آن شکایت کرد. قبل از این‌که بتوانم به او بگویم باقی آبمیوه را نخورد، حال مینا بد شد و جان سپرد.

وی ادامه داد: می‌خواستم او را به بیمارستان ببرم، اما چون نفس نمی‌کشید ترسیدم و او را به انباری خانه پدرم بردم. آنجا بود که فکر باجگیری از خانواده او به سرم زد. با موبایل مینا پیامکی برای مادرش فرستادم و از او پول خواستم. همان موقع در انباری از جنازه عکس گرفتم تا آن را برای مادرش ارسال کنم، اما نشد. بعد از این ماجرا جنازه را به جاده سوهانک بردم و دفن کردم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: می‌دانم مقصر قطعی مرگ دختر جوان من هستم. ولی باور کنید من انگیزه‌ای برای کشتن او نداشتم.

در پایان جلسه، هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *