سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۱:۵۹ بعد از ظهر به وقت تهران

ماجرای دزد دزدگیر!

همسرم در ماجرای سرقت دوربین های مداربسته، دزدگیرها و دیگر لوازم اداری هیچ نقشی ندارد.

ماجرای دزد دزدگیر!

من او را با خودم همراه کردم تا پلیس را فریب بدهم و به من مشکوک نشوند چرا که در سرقت های قبلی تنها بودم و به همین دلیل خیلی زود مورد ظن نیروهای انتظامی قرار می گرفتم. با وجود این نمی دانم چگونه به همین راحتی باز هم دستگیر شدم و …

این تنها بخشی از اظهارات جوان ۳۶ساله افغانستانی است که به همراه همسرش هنگام فروش لوازم سرقتی داخل یک فروشگاه لوازم صوتی تصویری، با هوشیاری نیروهای تجسس کلانتری شهرک ناجای مشهد دستگیر شده است.

این جوان که چهار بار سابقه کیفری به جرم سرقت دارد، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک ناجا گفت: حدود ۱۲سال قبل به طور غیرمجاز وارد ایران شدم. به دلیل این که برخی بستگانم در منطقه خواجه ربیع مشهد اقامت داشتند، من هم به همان منطقه رفتم تا روزگار خوبی را تجربه کنم اما طولی نکشید که به مواد مخدر آلوده شدم و این گونه مسیر زندگی ام تغییر کرد. دیگر نمی توانستم به کارگری در ساختمان های در حال احداث ادامه بدهم چرا که وقتی از خواب بیدار می شدم ظهر شده بود و هیچ کس مرا با خودش سر کار نمی برد.

به همین دلیل دست به سرقت زدم تا هزینه های اعتیادم را تامین کنم ولی طولی نکشید که ماموران انتظامی سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند. وقتی برای اولین بار دستگیر شدم چند ماه بیشتر در زندان نبودم چون با کمک آشنایانم رضایت شاکیان را گرفتم و آزاد شدم اما سرم به سنگ نخورد و دوباره به کارهای خلاف ادامه دادم. تا این که چهار بار سابقه کیفری پیدا کردم و روزهای جوانی ام را پشت میله های زندان گذراندم. با وجود این باز هم نتوانستم مسیر درست زندگی را پیدا کنم.

خلاصه، دو سال قبل زمانی که به تازگی از زندان آزاد شده بودم با زن مطلقه ای به نام «مهربانو» آشنا شدم و او را به عقد موقت خودم درآوردم تا چنین وانمود کنم که دیگر متاهل شده ام و به دنبال خلاف نمی روم اما در واقع، این ماجرا پوششی برای خلافکاری هایم بود تا پلیس به من مشکوک نشود.
بالاخره مدتی قبل تعدادی دوربین مداربسته، دزدگیر حرفه ای ساختمان به همراه هاردهای رایانه سرقت کردم و به همسرم گفتم آن ها را از یک دستفروش کنار آرامگاه خواجه ربیع و به قیمت بسیار ارزان خریده ام، سپس برای فروش شان در سایت دیوار آگهی دادم که فروشنده لوازم صوتی و تصویری در منطقه وکیل آباد با من تماس گرفت. من هم سوار بر موتورسیکلت به همراه همسرم به آن فروشگاه رفتیم اما ناگهان ماموران تجسس رسیدند و ما را دستگیر کردند حالا هم …

شایان ذکر است، به دستور سرهنگ فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) تحقیقات تخصصی در این باره ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

۵/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *