سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۱۵ بعد از ظهر به وقت تهران

بیوگرافی و عکس های دیدنی نگین معتضدی و همسرش جواد خیرخواه

نگین معتضدی متولد ۳ ام مهر ماه سال ۱۳۶۴ در کرمانشاه می باشد.

وی در سریال ویلای من از مهران مدیری شناخته شد و در سریال گذر از رنج‌ها، «تکیه بر باد» و «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» نیز ایفای نقش داشت.

طلا معتضدی خواهر وی در عرصهٔ نویسندگی فعالیت دارد و در برخی قسمت‌های شاید برای شما اتفاق بیفتد همکاری داشته‌است.

نگین معتضدی تا قبل از سال ۹۱ در چندین کار سینمایی و سریالی کار کرد ولی آنچنان دیده نشد، حضورش در سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد در بیش از ۴۰ ایپزود چهره او را شناخته تر کرد، اما شهرت وی با سریال ویلای من مهران مدیری در سال ۹۱ شروع شد

نگین معتضدی در سال ۹۵ با جواد خیرخواه ازدواج کرده و متاهل می باشد.

وی در اینستاگرام نوشت : دیروز، بالاخره بعد از کلی جستجو ما به قلعه جنییان ?کیش رسیدیم، جالب اینکه بیشتر محلی ها ما رو از رفتن به اونجا منع می کردن و این بیشتر مارو مشتاق دیدن اونجا می کرد! یه قلعه متروک با کلی قصه و داستان ترسناک پشتش!!! سکوت و بوی ویرانگی قلعه حس ترس مارو دوچندان می کرد، ما هم با کلی ترس و لرز در اتاق های تاریک و نم کشیدش راه می رفتیم و با کوچکترین صدایی که شاید در اثر قدمهای خودمون ایجاد شده بود، جیغ می کشیدیم و فرار می کردیم!! و بعدم که دیگه مطمئن شدیم چیزی برای ترسیدن نیست، خودمون ،همدیگرو می ترسوندیم!! اخرم با جیغ و فریاد از قلعه فرار کردیم!!! کاری ندارم که افسانه های پشت سر قلعه متروک راسته یا ساخته ذهن ادمها، هرچی که هست به نظرم قلعه جنیبان یکی از جاهای دیدنی کیش که ارزش دیدن داره .. برای من که پر از حس هیجان و ترس بود.

 

 

 

فیلم‌شناسی

سپید و سیاه (قاسم جعفری – ۱۳۸۸)
خیابان یک‌طرفه (اسماعیل فلاح پور – ۱۳۹۰)
شیرین قناری بود (داوود توحیدپرست – ۱۳۹۰)
به خاطر مهدی (۱۳۹۰)
دزد و پری (حسین قناعت – ۱۳۹۳)
لاله‌های واژگون (احمد عبدالهیان – ۱۳۹۴)
همه چی عادیه (محسن دامادی – ۱۳۹۵)
ساعت ۵ عصر (مهران مدیری – ۱۳۹۵)
دم‌سرخ‌ها (آرش معیریان – ۱۳۹۶)

تیپ عجیب و غریب نگین معتضدی در اکران یک فیلم! +تصاویر

مجموعه تلویزیونی

تکیه بر باد (۱۳۹۰) شبکه پنج
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (۱۳۹۲) شبکه پنج
مثل من، مثل تو (۱۳۹۳)
گذر از رنج‌ها (فریدون حسن پور – ۱۳۹۳) شبکه یک
کشیک قلب (حسین مهکام – ۱۳۹۵)شبکه پنج
شهرک جیم (علی شب خیز – ۱۳۹۵) شبکه سه
روزهای بهتر (۱۳۹۵) شبکه یک
سارق روح(۱۳۹۶) شبکه پنج
کوبار (فریدون حسن پور – ۱۳۹۷) شبکه دو

تیپ عجیب و غریب نگین معتضدی در اکران یک فیلم! +تصاویر

مجموعه نمایش خانگی

ویلای من (مهران مدیری – ۱۳۹۱)
شوخی کردم (مهران مدیری – ۱۳۹۲)
ابله (کمال تبریزی – ۱۳۹۳)
رقص روی شیشه (مهدی گلستانه – ۱۳۹۷)

 

گفتگو و مصاحبه با نگین معتضدی

جراحی زیبایی نکرده ام و نمی کنم

وی درباره از دست دادن تعداد زیادی نقش بخاطر فرم بینی اش صحبت کرد و گفت هیچوقت حاضر نیست آن را عمل جراحی کند.

از چه زمانی وارد وادی هنر شدید؟

نگین: از زمانی که یادم می‌آید طلا بود و کتاب. او زودتر از من وارد کار شد. هیچ‌وقت او و کتاب از هم جدا نبودند. همیشه در اتاقش در حال کتاب خواندن بود. قطعا حضور یک آدم کتابخوان در خانواده به‌شدت تاثیرگذار است؛ به خصوص روی خواهر کوچکترش. به نظرم خواهر بزرگتر یک‌جورهایی الگو است. شاید اگر طلا می‌رفت سمت مهندسی، من هم به آن سمت می‌رفتم. تاثیری که طلا در زندگی من داشته خیلی مهم است. من حتی تئاتر را هم با طلا شناختم و حتی نخستین تئاتر زندگی‌ام را با طلا رفتم. زمانی که طلا به رشته تئاتر رفت من می‌خواستم دامپزشکی بخوانم چون به حیوانات علاقه زیادی دارم. اما وقتی با او سر کارهایش رفتم، دیدم به آن محیط و کار علاقه دارم و رفتم دنبال مسیری که او رفته بود.

حالا که سه کار قوی در عرصه طنز در کارنامه کاریتان ثبت کردید، خودتان را بازیگر طنز می‌دانید ؟

من مصرانه می‌گویم که بازیگر طنز نیستم و اصلا بلد نیستم و اگر بخواهم جوکی را برای دوستانم بگویم آنقدر بی‌مزه می‌گویم که هیچکس نمی‌خندد. به‌خاطر همین خوب می‌دانم مولکولی از طنز در من وجود ندارد. در کارهای طنزی که تا به امروز بازی کرده بودم مثل «ویلای من» شخصیتی جدی داشتم که در موقعیتی طنز قرار گرفته است و پارادوکس این شخصیت جدی در کنار شخصیت‌های طناز، باعث ایجاد موقعیت‌های طنز می‌شد. این اتفاق در «شوخی کردم» هم وجود داشت.

در سریال «ابله» هم من نقش سه شخصیت متفاوت با گریم‌های جذابی که کار استاد اسکندری بود را ایفا می‌کردم و مخاطب باز شخصیت طنزی نمی‌دید اما در «شهرک جیم» سعی شده کاراکتر من کمی به‌سمت طنز برود البته این اتفاق با لوده‌بازی و ادای دیالوگ و حرکات عجیب و غریب نمی‌ا‌فتد بلکه در صفات این شخصیت که در برخی از خانم‌ها وجود دارد اغراق شده است.

 

چقدر مهران مدیری در تغییر مسیرتان به‌سمت آثار طنز و حضور در این حوزه تاثیر‌گذار بود؟

قبل از همکاری با مهران مدیری من نه پیشنهاد طنز و نه علاقه‌ای به فعالیت در این حوزه داشتم و همان‌طور که از کارنامه کاری‌ام مشخص است پیش از آن در آثار درام و ملودرام دیده شده بودم اما با همه این‌ها چه‌کسی می‌تواند به پیشنهاد همکاری با مهران مدیری نه بگوید؟

تجربه همکاری با او برایتان چطور بود؟

صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می‌خواهم تماس بگیرم و قرار را کنسل کنم و واقعا مواجهه با آقای مدیری که از سال‌ها قبل جزو اسطوره‌هایم بود برایم کار دشواری بود اما این برخورد بسیار خوب اتفاق افتاد و آقای مدیری با من که آن زمان نهایتا سه سریال و ده تله فیلم بازی کردم بسیار متواضعانه و فروتن برخورد کرد و من با خودم گفتم وقتی چنین ناخدایی هست من چرا سوار کشتی نشوم. تلاش‌ها و عملکرد مهران مدیری و گروه او باعث شد کاراکتر من در این سریال به‌خوبی شکل بگیرد تا آن‌جایی که با گذشت چندسال از پخش سریال هنوز من را با نام هنگامه مهاجر یا خانم وکیل می‌شناسند.

گفتید نمی‌خواهید بازیگر طنز باشید؛ از این‌که در این عرصه بمانید نمی‌ترسید؟

بعد از بازی در «ویلای من» پیشنهاد بازی در آثار طنز بسیار داشتم و حتی ترسیده بودم از این‌که در این ژانر بمانم و نتوانم شخصیتی جدی داشته باشم اما خدا را شکر با بازی در «گذر از رنج‌ها»، آقای فریدون حسن‌پور توانست من را باز هم به‌عنوان بازیگری برای نقش‌های جدی جا بیندازد اما بعد از «ابله» واقعا قصد داشتم که دیگر در حوزه طنز بازی نکنم و حتی مصاحبه‌ای هم داشتم و این نکته را گفتم که دیگر در آثار طنز بازی نخواهم کرد اما همه‌چیز دست‌به‌دست هم داد تا در «شهرک جیم» هم حضور داشته باشم.

همان‌طور که خودتان اشاره کردید شما در سریال «ابله» کمال تبریزی هم حضور داشتید، با وجود اتفاقات و حاشیه‌هایی که برای این سریال به‌وجود آمد و نیمه‌کاره رها شد از حضور در آن پشیمان نیستید؟

خیر؛ شاید برای سریال «ابله» بازخورد و آن اتفاقی که سازندگان می‌خواستند نیفتاد اما با همه این‌ها کار کردن و آموختن از کمال تبریزی، گریم شدن توسط استاد اسکندری، حضور در گروهی حرفه‌ای و آشنایی و همکاری با هانیه توسلی آنقدر برایم لذت‌بخش بود که اگر زمان به عقب هم برگردد باوجود تمام مشکلات و اتفاقات باز هم این کار را انجام می‌دهم.

اوایل امسال فیلم سینمایی «دزد و پری» را در اکران داشتید و درحال‌حاضر سر فیلمبرداری فیلم سینمایی مهران مدیری هستید، چرا انقدر دیر وارد سینما شدید یا بهتر بگویم چرا کمتر در فیلم‌های سینمایی حضور دارید؟

من در سینما خیلی خوش‌شانس نبودم. کار اولی که در این مدیوم بازی کردم به‌کارگردانی قاسم جعفری، هیچ‌وقت اکران نشد و همین‌طور کار دومم هم فقط در جشنواره فجر به‌نمایش درآمد. درحال‌حاضر «شک نرگس» را برای حضور در جشنواره فجر دارم اما جدا از همه این‌ها یکی از بهترین اتفاقات زندگی حرفه‌ای‌ام بازی کردن در فیلم سینمایی مهران مدیری است و برایم افتخار بزرگی به‌حساب می‌آید که در اولین فیلم سینمایی او و مقابل دوربین استاد کلاری حضور دارم.

مدتی در تلویزیون بسیار پرکار بودید اما بعد به یک‌باره رویه‌تان تغییر کرد و در اصطلاح گزیده‌کار شدید، علتش چه بود؟

من اوایل فعالیت‌ام در عرصه بازیگری بسیار پرکار بودم و به‌مدت چهار یا پنج سال بدون‌وقفه جلوی دوربین بودم تا حدی که یک‌بار پژمان بازغی به‌شوخی به من گفت تو فقط در کانال کولر نیستی، ما هر کانالی می‌زنیم تو هستی…اما وقتی که نام کارگردانان بزرگی چون مهران مدیری، کمال تبریزی، فریدون حسن‌پور، فریدون فرهودی و دیگر دوستان در کارنامه کاری‌ام جای گرفت ناخودآگاه و بالطبع من به‌عنوان یک بازیگر مجبورم سخت‌تر انتخاب کنم چرا که توقعم حتی بالا می‌رود.

وقتی یک بازیگر تجربه حضور در کار حرفه‌ای و با عوامل درجه‌یک را داشته باشد برایش کارکردن با گروه‌هایی که مناسبات حرفه‌ای را رعایت نمی‌کنند طبیعتا خسته‌کننده می‌شود؛ مثلا این اتفاق برایم بعد از بازی در «گذر از رنج‌» های فریدون حسن‌پور بسیار پررنگ بود و به‌خاطر حرفه‌ای بودن آن کار دیگر به هر پروژه‌ای راضی نمی‌شدم.

شما خواهر طلا معتضدی، یکی از بهترین و پرکارترین فیلمنامه‌نویسان تلویزیون هستید، چقدر حضور او در زندگی شخصی و حرفه‌ای شما تاثیر‌گذار و پیش‌برنده بود؟

داشتن خواهر نویسنده از کودکی روی من آنقدر تاثیر گذاشت که دیگر حتی لازم نبود در بزرگسالی از او تاثیر بگیرم وقتی خواهری داشته باشی که به‌جای عروسک‌بازی برایت قصه‌های صمد بهرنگی را بخواند مسلما جهانی پر از تخیل خواهی داشت. طلا چهار سال از من بزرگ‌تر است و تمامی خاطرات من از او محدود می‌شود به این‌که او برایم قصه تعریف می‌کرد، کتاب می‌خواند یا برایم کارتون می‌خرید.

طلا من را با کتاب آشنا کرد و کتاب عنصر جداناپذیر زندگی من شد. طلا کاراکتری قوی دارد و برای من که در کودکی شخصیت حساس و زودرنجی داشتم، باعث شد تا بتوانم با اتفاقات زندگی راحت‌تر کنار بیایم. در اوایل شروع فعالیتم شرایط بسیار دشوار بود و باید خودم را به همه و گروه‌هایی که در آن بودم ثابت می‌کردم گاهی که کم می‌آوردم وجود طلا به‌عنوان یک شخصیت قوی در کنارم تاثیر‌گذار بود تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *