سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۲:۰۱ بعد از ظهر به وقت تهران

سرنوشت این ۲ زن اشک آمریکایی ها را درآورد+عکس

آلین گراگوسیان ۳۱ ساله وقتی داشت نامه خانواده زنی که قلبش جان او را چند ماه پیش نجات داده بود می‌خواند به لرزه افتاده بود.

او می‌گفت “از بیمارستان زنگ زدند و گفتند که خانواده شخص اهداکننده برایم نامه نوشته‌اند. پرستار گفت که اگر بخواهم همان لحظه نامه را اسکن می‌کند و برایم می‌فرستد، ولی نخواستم. اصلا آمادگی نداشتم.”
نامه دو سه روز بعد به دستش رسید. آلین می‌گفت وقتی که درباره زن جوان “پرطراوتی” که قلبش زندگیم را نجات داده بود می‌خواندم، گریه امانم نداد.

_دو زن جوان که در انتظار مرگ یکدیگر نشسته بودند_ 2
“همیشه در ذهنم بود که اهداکننده هم یک انسان است، اما وقتی داستانش را خواندم همه چیز خیلی ناگهانی واقعی شد. تنم از این خط به آن خط مور مور می‌شد. شباهت زیادی به یکدیگر داشتیم. ما دو زن جوانی بودیم که در دو مرکز مراقبت‌های ویژه مختلف خوابیده بودیم و منتظر بودیم تا ببینیم چه کسی زودتر می‌میرد.”
او در شبکه‌های اجتماعی به دریافت این نامه اشاره کرده و قول داده است که از قلب جدیدش “به نحو احسن” استفاده کند. در پایان هم نوشته است که “از صمیم قلبمان از تو تشکر می‌کنم.”

_دو زن جوان که در انتظار مرگ یکدیگر نشسته بودند_ 3
آلین اهل فیلادلفیا است، دارد در مراقب‌های ویژه تخصص می‌گیرد و در فوریت‌های پزشکی مشغول به کار است.
به گفته او “تا پیش از این کارم این بود که وقتی بیماری فوت می‌کرد با مرکزی که به کارهای اهدای عضو رسیدگی می‌کند تماس بگیریم. اما حالا درک بهتری از قدرت بالقوه آن تماس تلفنی دارم.”
آلین قبلا برای آن خانواده نامه نوشته بود، ولی راهی برای این‌که بفهمد که آن‌ها نامه‌اش را خوانده‌ بودند نداشت.
در ایالات متحده، اطلاعات شخص اهداکننده فقط در صورتی در اختیار گیرنده قرار داده می‌شود که خانواده‌اش بخواهند، یا موافق تماس باشند.
البته این روند در همه جا یکسان نیست، اما مراکز پیوند عضو، نقش واسطه را میان گیرنده‌ها و خانواده اهداکننده ایفا می‌کنند.
شبکه اهدای عضو در ایالات متحده مردم را تشویق می‌کند که هویت خود را در تماس‌ها مخفی نگه دارند.
آلین که راهی برای تماس مستقیم نداشت، تصمیم گرفت که در صفحه وبلاگ شخص اهداکننده متنی خطاب به او بنویسد: “من نقاط مشترک فراوانی با تو داشتم. خیلی بیشتر از گروه خونی مشترک. احتمالا می‌توانستیم دوستان خوبی برای یکدیگر باشیم. اما در عجیبترین نقطه به یکدیگر رسیدیم. در آخرین روز حیات تو، در اولین روز حیات من. در بدترین روز زندگی تو، در بهترین روز زندگی من.”
آلین می‌گوید به خواست خانواده اهداکننده برای ناشناس ماندن احترام می‌گذارد، و همه سعی خود را کرده است تا محتویات نامه برملا نشود.
با این حال، اعتراف می‌کند که امیدوار است این خانواده پاسخش را ببینند، و از حس حق‌شناسی او مطلع شوند.

_دو زن جوان که در انتظار مرگ یکدیگر نشسته بودند_ 4
لینت هزارد، ساکن نوادا، در طرف دیگر این معادله نشسته است، و با جایگاه خانواده اهداکننده به خوبی آشنا است.
جاستن، پسر لینت، در ۲۰ سالگی درگذشت. او چند سال بیمار بود و به خانواده‌اش گفته بود که دوست دارد اعضای بدنش را اهدا کند.
وقتی جاستن درگذشت، مشخص شد که قلب، ریه، و کلیه‌های او با چهار گیرنده مختلف مطابقت دارد.
لینت به هر چهار نفری که از پسرش عضو دریافت کرده‌اند نامه نوشته است، و به شدت تحت تاثیر توییتی قرار گرفته بود که آلین در بیان “سپاسگزاری، عشق و قدردانی بابت هدیه‌ای که دریافت کرده است” نوشته بود.
لینت می‌گفت “ماه‌ها طول کشید تا بتوانم نامه بنویسم چون کلمه‌های مناسبی پیدا نمی‌کردم. توصیف پسرمان در یک نامه کوتاه کار سختی بود. می‌خواستم مطمئن شوم که آن‌ها می‌دانند که او چه جوان قوی، صمیمی، و مهربانی بود. می‌خواستم یقین حاصل کنم که آن‌ها می‌دانند که او چنان عاشق کمک کردن به دیگران بود که هدفش حتی بعد از مرگ هم همین بود.”
او می‌گوید شناخت از پسرش به دیگران کمک کرده است تا خاطره او را زنده نگه دارند.
“حس می‌کنم که او هنوز زنده است، و در دیگران زندگی می‌کند. امیدم این است که آن چهار نفر هرگز زندگی را بی‌ارزش نگیرند./بی بی سی

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *