سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۸ بعد از ظهر به وقت تهران

رمزگشایی از یک قتل با تیزهوشی یک پلیس

پدر جوان که از سرکشی های پسر افیونی اش به تنگ آمده بود دست به اقدامی فجیع زد و پسرش را کشت. تیزهوشی یک پلیس در صحنه پیدا شدن جسد ناشناس باعث شد تا راز اختلاف پدر و پسر فاش شود و ماموران خیلی زود عامل این جنایت را دستگیر کنند.

پیش‌نویس خودکار

جسدی خونین
ساعت ۱۱ صبح روز دوشنبه ۱۸ آذر امسال مردی در تماس با پلیس تهران از پیدا شدن جسد خونین جوانی ۲۴ ساله در بیابان های اطراف جاده تهران – قم خبر داد و به این ترتیب گروهی از ماموران برای تحقیقات فنی به صحنه جرم اعزام شدند. ماموران با حضور در محل جنایت با جسد خونین پسر جوانی که هدف ضربات مرگبار چاقو قرار گرفته بود و از زیر گلویش نیز با چاقو بریده شده بود روبه رو شدند. همین کافی بود تا گروهی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس ویژه قتل و تیم تشخیص هویت در اتوبان خلیج فارس حاضر شوند و خود را به محل وقوع جنایت برسانند. بررسی های ابتدایی حاکی از آن بود که ۹ ساعت از ماجرای قتل پسر جوان می گذرد و ضربات زیاد چاقو روی بدن و زیر گلو باعث مرگ این جوان شده است.
تیزهوشی یک پلیس
تحقیقات پلیسی در صحنه جرم ادامه داشت تا این که یکی از ماموران کلانتری که به محل وقوع جرم اعزام شده بود پس از مشاهده صورت قربانی جنایت ادعا کرد که این جوان را می‌شناسد. مامور پلیس در تحقیقات تیم پلیس آگاهی تهران گفت: این جوان روز شنبه همراه پدرش به خاطر یک درگیری به کلانتری آمده بود و  او که اعتیاد به مواد مخدر داشت رفتار بدی با پدرش داشت. به این ترتیب با به دست آمدن این سرنخ ماموران سراغ خانواده پسر جوان که امیر نام دارد رفتند و پدر خانواده را مورد بازجویی قرار دادند.
سکوت در قتل پسر
پدر امیر در تحقیقات ابتدایی ادعا کرد که پسرم اعتیاد به مواد مخدر دارد و بیشتر اوقات بیرون از خانه است و دیر آمدنش به خانه باعث نگرانی ام نشده چون این رفتارش همیشگی است. وی در ادامه بازجویی ها گفت: نمی دانم چه کسی پسرم را به قتل رسانده است. من در ماجرای قتل او نقشی ندارم و بی گناهم.
سکوت شکست
پدر امیر که تنها مظنون این پرونده بود به دلیل تناقض گویی هایش در بازجویی های پلیس به دستور بازپرس پرونده دستگیر شد. این مرد یک روز در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران بود که به ماموران گفت می خواهد اعتراف کند و پرده از راز قتل فرزندش بردارد. پدر امیر در حالی که اشک می ریخت در حضور بازپرس پرونده گفت: از سه سال قبل متوجه شدم پسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و هر چه تلاش کردم که مواد را ترک کند بی فایده بود. امیر هر روز بیشتر مواد مصرف می کرد و به همین دلیل برای تامین هزینه های اعتیادش نیاز به پول داشت. وی افزود: آبرویم در محل رفته بود. امیر به بهانه های مختلف از من پول می گرفت و چون نمی خواستم دست به سرقت بزند او را همراهی می کردم اما روز به روز رفتارش بدتر می شد و دیگر آرامش را از زندگی مان گرفته بود. این مرد ادامه داد: هیچ وقت قصد کشتن فرزندم را نداشتم و تاجایی که می توانستم با امیر همراه می شدم تا به کسی آسیب نرساند اما او هیچ وقت قدردان نبود و همیشه برادر، مادر و مرا کتک می زد و همگی سکوت می کردیم چون او یک بیمار افیونی بود و تا وقتی که خودش نمی خواست نمی توانستیم کاری انجام دهیم تا مواد را ترک کند. روز شنبه همراه امیر به خاطر این که در محل با جوان دیگری درگیر شده بود به کلانتری رفتیم و در آن جا با کلی التماس توانستم رضایت خانواده آن پسر را بگیرم و افسر پرونده هم متوجه اعتیاد امیر و اذیت هایش شد و خواست تا به پسرم کمک کنم تا مواد را ترک کند.
روز جنایت
پدر امیر که هنوز باور ندارد فرزندش را به قتل رسانده است در ادامه بازجویی گفت: صبح روز یک شنبه بود که امیر به سراغم آمد و درخواست یک میلیون تومان پول از من کرد، ابتدا با خواسته اش مخالفت کردم اما رفتار تند و دست بزنش باعث شد تا پول را برای او تهیه کنم اما فقط توانستم ۷۰۰ هزار تومان آماده کنم. وقتی ۷۰۰ هزار تومان را در اختیار امیر گذاشتم او عصبانی شد و اصرار داشت که ۳۰۰ هزار تومان دیگر را باید برایش فراهم کنم که از او مهلت خواستم و پس از تماس با باجناقم موفق شدم پول را از او قرض بگیرم. عصر بود، امیر وقتی فهمید می خواهم به سراغ باجناقم بروم و ۳۰۰ هزار تومان  قرض بگیرم سوار بر خودرو شد و دو تایی به سمت خانه خواهرزنم حرکت کردیم. پدر امیر گفت: در مسیر با پسرم شروع به صحبت کردم و از او خواستم کمی به رفتارش فکر کند و مواد را ترک کند، با خودم فکر می کردم پسرم حرف هایم را گوش می دهد که در یک لحظه امیر به خاطر نصیحت های من عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد که با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. وی ادامه داد : پسرم در لحظه عصبانیت ناگهان چاقویی از جیبش بیرون کشید و قصد داشت با من درگیر شود که توانستم چاقو را از دستش بگیرم و آن قدر عصبانی و کلافه بودم که دیگر کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربات زیادی به پسرم زدم، نمی دانم چند ضربه به او زدم که متوجه مرگش شدم. پدر امیر افزود: وقتی آرام شدم تازه فهمیدم دست به چه کاری زده ام. پشیمانی دیگر سودی نداشت، ترسیده بودم و جسد پسرم را در بیابان های اتوبان خلیج فارس رها کردم و به خانه بازگشتم تا این که فردای آن روز پلیس با من تماس گرفت و درباره پسرم سوال کرد که گفتم از او خبری ندارم که ماموران در ادامه بیان کردند که پسرم به قتل رسیده است. سعی داشتم خودم را بی‌گناه جلوه دهم اما عذاب وجدان و مدارک پلیسی باعث شد تا سکوتم را بشکنم و به قتل پسر معتادم اعتراف کنم.
باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم و همه این اتفاقات در یک لحظه رخ داد و اگر امیر چاقو نمی کشید الان زنده بود و من هم در کنار خانواده ام بودم.
بنا بر این گزارش، پدر قربانی جنایت خانوادگی برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ویژه قتل در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.

 

تحلیل کارشناس
روش های ناکارآمد در برابر فرزندان معتاد
دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه

برخی قتل هایی که در خانواده رخ می‌دهد به دلیل اعتیاد یکی از اعضای خانواده و تنش هایی است که در محیط خانواده ایجاد می کند. البته قتل اعضای خانواده از سوی فرزندان مبتلا به اعتیاد نیز دیده می شود. وقتی یکی از فرزندان معتاد است و همه خانواده تلاش می کنند که این فرد را به زندگی بازگردانند و موفق نمی شوند در نظام خانواده تشنج هایی صورت می گیرد که گاهی منجر به قتل می شود و حوادث تلخی را در کانون خانواده رقم می زند. افراد معتاد به مواد روان گردان آسیب های بیشتری را به خود، خانواده و جامعه تحمیل می کنند زیرا این معتادان که اغلب به کراک، شیشه، مشروبات الکلی، گل و… اعتیاد دارند رفتارهایی را مرتکب می شوند که دست خودشان نیست و ناشی از آثار سوء مصرف این روان گردان هاست. در گام نخست برای پیشگیری از قتل های هولناک در نظام خانواده والدین و فرزندان دیگر باید بپذیرند که فرزندشان اعتیاد دارد و آگاهی لازم درباره نوع مواد مصرفی او داشته باشند و بدانند که چه عوارضی فرد معتاد را تهدید می کند. زیرا برخی مخدرها به قدری خطرناک هستند که حوادث فجیعی را رقم می زنند و آثار سوء مصرف آن ها بالاست. خانواده در قبال فرزند معتاد خود وظیفه دارد از روش های کارآمد استفاده کند و چون آگاهی خانواده ها در این زمینه اندک است معمولا از روش های ناکارآمدی چون محرومیت‌های هیجانی، اقتصادی ، سرزنش، نصیحت و… استفاده می‌کنند که منتهی به نزاع و درگیری می شود.  والدین باید بدانند که فرزندشان قبل از این که یک مجرم باشد یک بیمار است که باید از سوی خانواده و جامعه درک شود و زیر نظر متخصصان آگاه نگرش فرد معتاد را تغییر دهند تا خود را برای سم زدایی و ترک آماده کند. در خانواده هایی که فرزند معتاد دارند یک تنش و فضای منفی حاکم است به همین دلیل اعضای خانواده به قدری آستانه تحمل شان پایین است که سر کوچک ترین موضوعی از کوره درمی روند و برخورد فیزیکی صورت می گیرد. اضطراب و استرس درون خانوادگی در بین اعضای این خانواده ها بالاست  آن ها توان کنترل خشم و پرخاش را ندارند و به همین دلیل گاهی یک مسئله جزئی سبب بروز بدترین و هولناک ترین جنایت ها می شود. البته به غیر از فرد معتاد، تمام اعضای خانواده نیز نیازمند مشاوره هستند تا رفتارهای تکانه ای در این خانواده ها کاهش یابد و کمتر شاهد رخدادهای این چنینی باشیم.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *