سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۲:۰۴ بعد از ظهر به وقت تهران

رابطه عشقی پسر ۲۲ ساله با دختر افغانی با پرت شدن فاطمه از خودرو پایان یافت

ساعت هشت شب جمعه گذشته مرگ دختر جوانی به نام فاطمه بر اثر بیرون ‌افتادن از ماشین در اتوبان یادگار امام گزارش شد و در نهایت جوان ۲۲ساله‌ای به نام آرمان به‌عنوان راننده پراید دستگیر شد.

http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/1509388

شرق نوشت: ساعت هشت شب جمعه گذشته مرگ دختر جوانی به نام فاطمه بر اثر بیرون‌افتادن از ماشین در اتوبان یادگار امام به بازپرس کشیک قتل تهران گزارش شد و بازپرس مرادی که در زمان وقوع این ماجرا عهده‌دار این مسئولیت بود، دستور شروع تحقیقات را صادر کرد.

در بررسی‌های انجام‌شده مشخص شد دختر جوان از خودروی پرایدی بیرون افتاده است بنابراین شناسایی راننده خودرو در دستور کار قرار گرفت و در نهایت جوان ۲۲ساله‌ای به نام آرمان به‌عنوان راننده پراید دستگیر شد. او در بازجویی اولیه درباره خودش گفت مدرک کاردانی ‌دارد و دانشجو است و در یکی از تاکسی‌های اینترنتی به‌عنوان راننده مشغول به کار است.

نتیجه تحقیقات تقریبا همه ادعای آرمان را تأیید می‌کرد. در ادامه آرمان درباره نحوه آشنایی خود با فاطمه گفت: حدود یک ‌سال قبل یکی از دوستانم سیم‌کارت خود را به دختر مورد علاقه‌اش داده بود و ظاهرا شماره تلفن من هم در سیم‌کارت بود. بعد از مدتی من متوجه شدم دوستم با آن دختر قطع رابطه کرده است اما آن دختر شماره تلفن من را از سیم‌کارت برداشت و پس از مدتی هم گروهی در یکی از شبکه‌های اجتماعی درست کرد و دختر دیگری را عضو آن کرد، اما در فاصله کوتاهی گروه را حذف کرد. با وجود این، شماره او را ذخیره کرده بودم و بعد از آن بود که ارتباط ما ادامه پیدا کرد تا جایی که من به او علاقه‌مند شدم و بدون اینکه به او بگویم به موضوع ازدواج فکر کردم.

این پسر در تشریح شرح حال و رابطه خود با فاطمه ادامه داد: شش ماه که از دوستی ما گذشت فاطمه به من گفت می‌خواهد رازی را با من در میان بگذارد که می‌داند من با دانستن رازش او را رها خواهم کرد، اما دوست دارد باز هم رازش را به من بگوید.

به گفته آرمان، فاطمه از ایرانی‌نبودن خود خبر داده و گفته بود که پدر و مادر او از اتباع کشور افغانستان هستند و پدرش اعتیاد دارد و ‌هرچند وقت یک بار هم با سیم یا هر چیزی که دم دستش باشد آنها را کتک می‌زند.

آرمان در بازجویی‌ها گفت این موضوع برای خودش اهمیتی نداشته و همین که فاطمه را دوست داشته انگیزه ادامه رابطه بوده است، اما خانواده او روی این موضوع حساس بودند و همین باعث اختلافاتی بین او و فاطمه شده بود. با وجود این اختلافات رابطه آنها ادامه داشت و به دلیل نوع رفتار پدر فاطمه و اینکه معمولا شب‌ها بیرون بود، این دو جوان هم شب‌ها همدیگر را ملاقات می‌کردند.

آرمان درباره شب حادثه نیز گفت: آن شب فاطمه خیلی پریشان بود ولی هرچه اصرار کردم، درباره دلیل رفتارش به من چیزی نگفت تا اینکه متوجه شدم خواهرش از شب قبل به خانه نیامده است. وقتی دلیل پنهان‌کردن این اتفاق را از او پرسیدم، گفت نگران بود که اگر من بفهمم خواهرش معمولا تا دیروقت بیرون است من هم از او بخواهم مانند خواهرش رفتار کند. به گفته آرمان، فاطمه آن شب حال روحی خوبی نداشت و حتی قبل از آنکه موفق شد خود را از ماشین به بیرون پرت کند، دو بار دیگر هم سعی در این کار داشت که آرمان با اقدام به‌موقع و زدن قفل مرکزی مانع از این اتفاق شد.

آرمان همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا وقتی دید فاطمه چنین رفتاری از خود نشان می‌دهد کنار اتوبان توقف نکرد و فرصت ایجاد شد تا فاطمه برای سومین‌بار نیز شانس خود را امتحان کند و ماجرا به اینجا ختم شود؟ گفت: «بعد از اقدام دوم من خیلی با فاطمه صحبت کردم، او در ظاهر آرام شده بود و من اصلا گمان نمی‌کردم که هنوز خیال خودکشی را در سر داشته باشد».

با به‌دست‌آمدن این نتایج، بازپرس مرادی دستور بازبینی فیلم دوربین‌هایی را که در مسیر حرکت خودرو آرمان بوده است صادر کرد تا صحت ادعا‌های او بررسی شود. بنا بر این گزارش، آرمان هنوز در بازداشت ‌به‌سر می‌برد.

۳/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *