پنجمین قسمت ماه عسل با اجرای احسان علیخانی عزیز، به ماجرای ۶ ملوان ایرانی که به مدت ۳ ماه در اقیانوس هند سرگردان شده بودند، پرداخت.
احسان علیخانی أز روزهای آخر بعد از دو ماه سرگردانی در دریا میپرسد و ناخدا از اقدام یک دفعه ای حبیب …
ناخدا : حبیب قاطی کرده بود و دیوونه شده بود توی روزهای آخر ،یکدفعه پمپ رو کشید و لنجمون یک متر مونده بود غرق شه ،
حبیب : اعصابم قاطی شده بود ، خسته شدم که این داره گریه میکنه ، اون داره غصه میخوره. طناب را کشیدم که بلکه قایق نجات باز شه
آخرین امیدمون همین قایق بود اما چپش افتاد و دیگه نمیدونستم قراره چی بشه
یهو پریدیم توو آب…..
بخش اول
نمایشگر ویدیو
Media error: Format(s) not supported or source(s) not found
این سه ملوان ماجرا سفری را حکایت کردند که به منظور صید کردن ماهی شکل گرفت و این سه نفر همراه با سه تن دیگر از دوستان خود برای سید راهی دریا شدند، اما در میان راه موتور لنج آنها مشکل پیدا میکند.
پس از این که موتور لنج مشکل پیدا میکند این افراد به وسیله بی سیم درخواست لنج کمکی میکنند، اما ۸ روز طول میکشد تا لنج کمکی به آنها برسد و در این مدت آنها در آبهای دریای عمان سرگردان بودند و نمیتوانستند کاری انجام دهند و حتی ارتباط آنها برای درخواست لنج کمکی نیز قطع شده بود.
این مشکل در حالی رخ داد که این افراد دریانورد ۸ تا ۹ تن ماهی صید کرده بودند و موقعیت مشخصی در دریا نداشتند، چون جی پی اس آنها کار نمیکرد.
پس از این که این افراد دیدند ماهیها در حال فاسد شدن است تصمیم گرفتند آنها را در آب بریزند و پس از آن باران زیادی شروع به باریدن کرد به گونهای که حتی یک متر جلوتر از خود را نمیتوانستند ببینند.
عکس دسته جمعی احسان علیخانی با ملوانان مهمان پنجمین قسمت ماه عسل ٩۶
این افراد برای حدود ۴۵ روز همراه خود غذا و وسایل لازم را برده بودند، اما اسیر شدن در دریا به اندازه ۶۰ روز برای آنها طول کشید و تمامی تدارکات و پشتیبانی خود را از دست داده بودند.
این ملوانان در برنامه ماه عسل به این موضوع اشاره کردند که تا وقتی لنج سالم بود ترس زیادی پیدا نکردند و تا زمانی که بنزین داشتند لنج آنها غرق نمیشد، اما بعد از گذشت ۶۰ روز و تمام شدن بنزین تنها یک متر باقی مانده بود تا لنج به زیر آب برود.
سپس این افراد از قایقهای خود استفاده کردند در حالی که لنج غرق میشد و در روز سوم که در قایق نجات بودند کوهی را مشاهده کردند و خوشحال شدند، اما همه این رویدادها در حالی بود که نمیدانستند در چه نقطه و موقعیتی قرار دارند.
ملوان: لنج داشت غرق میشد و برای اولین ترس برم داشت. ما شیش نفر دیگه سوار قایق نجات شده بودیم. هیچ کسی را نمیدیدیم، آتیش روشن کردیم، منور زدیم رفت بالا، لباس و پتو آتیش زدیم تا کشتی کنارمون بیاد. اما هیچ کس پیدامون نکرد…. ناخدا: از خدا خواستم یک روز دیگه فقط نگهم داره نمیرم….
سپس از بین این ۶ نفر دو نفر تصمیم میگیرند تا خود را به ساحل برسانند و کیلومترها شنا کردند که حتی این عدد به چند هزار کیلومتر نیز میرسد تا این در که نهایت به ساحل کنیا در آفریقا رسیدند.
پس از این که این دو نفر خود را به ساحل کنیا رساندند از افراد جنگلی حاضر در آن ساحل کمک خواستند و در نهایت توانستند دوستانشان را هم نجات دهند.
ملوانان مهمان ماه عسل اعتقاد دارند نجات آنها از آن وضعیت وحشتناک یک معجزه بود که به خواست خدا اتفاق افتاد.