سه شنبه , ۴ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۱۸ بعد از ظهر به وقت تهران

ناصر ملک‌ مطیعی: از حالا برای تیم ملی هورا می‌ کشیم

آخرین مصاحبه‌ای که از ناصر ملک‌مطیعی منتشر شد مصاحبه با ویژه‌نامه نوروزی خبرورزشی بود؛ حدود دو ماه قبل و از سر لطفی که ناصرخان به ما داشت. مرور بخش‌هایی از این مصاحبه تا همیشگی تازگی خواهد داشت.

به گزارش خبرورزشی، قدیما نزدیک عید که می‌شد رسانه‌ها می‌رفتند سراغ بزرگان، از اونا «بهاریه» می‌گرفتند و اصلاً مجله بدون بهاریه انگار شناسنامه نداشت. فرقی نداشت که مجله فرهنگی باشد یا ورزشی، سیاسی باشد یا هنری، به هر حال در هر طیف و طبقه‌ای «بزرگ» هست و تا بزرگان هستند یعنی سنت‌ها زنده‌اند. مردم عادی هم شب عید و لحظه سال تحویل اول سراغ پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌روند. هنوز هم این سنت زنده است و تا ایران و ایرانی باشند، احترام به بزرگترها هم هست. متأسفانه هر سال از تعداد این بزرگترها کم و کمتر می‌شود و چشم روی هم گذاشتیم دیدیم دور و برمان خیلی خالی‌تر از آنی است که فکر می‌کردیم. در گرد و غبار زمان و دلمشغولی‌های روزمره حواس‌مان نیست که این بزرگتر‌هایمان دارند یکی‌یکی می‌روند و ما مانده‌‌ایم با نسلی که انگار «هویت» را از آنها دریغ کرده‌ایم.

یکی از همین بزرگتر‌ها «ناصر ملک‌مطیعی» است، اسطوره سینما و پیشکسوت ورزش ایران که در پایان دهه هشتم عمر همچنان با صلابت ایستاده و مثل چراغی است که راه را برای جوان‌ترها روشن می‌کند. با استاد ملک‌مطیعی که حرف می‌زنی انگار می‌روی به تهرون قدیم، اصلاً ایران قدیم، کوچه‌های کاه‌گلی و بوی یاس، عطر ریحان و درشکه و مردمی که هنوز مرام دارند و عاشقند، عاشق زندگی و زنده بودن و انسان زیستن.

بهانه ما این بار عید بود و آمدن نوروز ولی مگر می‌شود «پیش قاضی و معلق بازی؟» با یک حرفه‌ای ورزش و ادبیات و اولین سوپراستار سینما و هنر ایران که نمی‌شود حرف زد، فقط باید شنید و به گوش جان سپرد. شاید اصلاً بهتر بود از استاد می‌خواستیم دست به قلم شود و بهاریه‌ای برایمان بنویسد ولی ‌شأن ناصر ملک‌مطیعی کجا و ما کجا؟

پس به همین حداقل بسنده کردیم، کم ما و کرم شما‌‌‌؛ یا علی.

*سال ۹۶ چطور بود؟

مثل همه سال‌های دیگر عمر. البته هرچه سن انسان بالاتر می‌رود توانایی‌های جسمانی کمتر می‌شود و غصه‌ها بیشتر، این هم قانون زمانه و زندگی است و کاری نمی‌شود کرد. سوای این جبر طبیعی، سال ۹۶ هم مثل همه سال‌ها هم روزهای خوب داشت و هم لحظات تلخ. زندگی همین است.

*مهم‌ترین اتفاق سال برای شما کدام بود؟

راستش من سال‌هاست که دیگر پرهیز می‌کنم از فعالیت‌های آنچنانی. این لازمه سن و سال است و گریزی از آن نیست، پس شخصاً اتفاق مهمی را در زندگی تجربه نکرده‌ام اما به عنوان عضوی از جامعه من هم درگیر لحظات تلخ و شیرین شده‌ام. حوادثی مثل زلزله کرمانشاه یا کشتی سانچی یا همین حادثه تلخ سقوط هواپیمای یاسوج که منجر به از دست رفتن هموطنانم شد، برایم تلخ و جانگداز بودند و برعکس با افتخارات قهرمانان سرزمینم در عرصه‌های جهانی من هم سربلند و سرخوش شده‌ام.

*سینمای ایران را در سال ۹۶ چطور دیدید؟

من پنج، شش فیلم خوب دیدم و البته این را هم می‌دانم که فیلم‌های خوب زیادی داشتیم که من به دلایل مختلف فرصت نکردم همه را ببینم. این یک حقیقت است که سینما اول سرگرمی است و وسیله‌ای برای تفریح مردم، حال اگر بتوانیم فیلمی بسازیم که در کنار سرگرم کردن مردم پیامی هم داشته باشد و حرفی بزند یا فرهنگی بسازد و فکر را به حرکت درآورد که عالی است. در مورد فیلم‌های بد هم که همان حرف نزنیم بهتر است چون در وقت و انرژی صرفه‌جوییکرده‌ایم!

*با توجه به جایگاه شما و علاقه و احترامی که قهرمانان کشتی و وزنه‌برداری و سایر رشته‌ها برایتان قائل هستند، می‌دانم که مراودات و ملاقات‌های ورزشی شما به مراتب بیشتر از سینمایی‌هاست.

همه قهرمانان این کشور به من لطف دارند و من خودم را در این حد نمی‌بینم. من هم عاشق آنها هستم و دست‌شان را می‌بوسم. با قدیمی‌ها و هم‌دوره‌ای‌های خودم که اصلاً زندگی کرده‌ام و نسل جدید هم که نور چشم من هستند.

*مهم‌ترین رویداد ورزش ایران چه بود؟

قطعاً جوانان ایران همیشه و همه جا پیشتاز افتخار‌آفرینی هستند و شاید یک وقت یک برد در یک میدان، ارزشی بالاتر و بیشتر از طلا داشته باشد. ضمن احترام به تک‌تک ورزشکاران و همه قهرمانانی که برای اعتلای پرچم ایران عرق ریخته‌اند، صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی‌ ۲۰۱۸ روسیه در کنار قهرمانی تیم ملی وزنه‌برداری در جهانی ۲۰۱۷ و طلای حسن یزدانی در کشتی از نقاط اوج غرورآفرینی ورزش کشور بودند. البته من اینجا باید یادی هم از علیرضا کریمی کنم. حیف بود اگر این جوان با محرومیت سنگین چند ساله مواجه می‌شد و ایران فرصت افتخار‌آفرینی او را از دست می‌داد. او می‌تواند سال‌ها برای کشورمان مدال بیاورد.

 *بهترین عیدی برای شما چه بوده؟

عیدی به مفهوم عام، یعنی آن اسکناسی که از لای قرآن درمی‌آورند و به کوچکترها می‌دهند را که همه گرفته‌ایم و به فرزندان‌مان می‌دهیم. من اما عیدی را انجام کاری برای دیگران می‌دانم. اینکه عیدی واقعی به کسی بدهی. کسی را از چاله درآوری یا گرهی از زندگی یک نیازمند باز کنی. کاری که تحولی در زندگی فردی ایجاد کند و مسیر زندگی او را عوض کند. من منظورم اینجاست که نمی‌توانم تفکیک قائل شوم چون ممکن است یک کاری که یکجا خیلی عادی است، جای دیگر زندگی کسی را عوض کند. این خوشحال‌کننده است.

*می‌دانم که دوست ندارید از این کارهای‌تان صحبت کنید.

هرکس وظیفه دارد به هم‌نوع و هم‌وطن خود کمک کند. اگر نکنی بد است.

*ناصر ملک‌مطیعی جاودانه شد چون نقش خودش را روی پرده نقره‌ای ایفا کرد. شما در زندگی هم مثل فیلم‌های‌تان جوانمرد بودید و دست خیر داشتید و به همه کمک کرده‌اید… 

بگذریم.

*چندی قبل عکسی از تیم هنرمندان در دهه ۴۰ منتشر شد… 

البته همه افراد حاضر در آن عکس فوتبالیست نبودند.

*بله، یادتان هست آن تیم برای چه تشکیل شد؟ دوام داشت یا نه؟ یعنی اینکه جمعی مرتب دور هم جمع شوید و بازی کنید؟

نه دائم نبود. یادم نیست برای چه کاری ولی یک کار خیر بود و هنرمندان جمع شدند و سفری هم رفتیم و دو بازی کردیم. بعد هم دیگر ادامه نداشت. مثل الان که هنرمندان تمرینات مداوم دارند و هر سال مسابقات برگزار می‌کنند و… نبود.

*شما که سابقه بازی در سطح بالا دارید، به جز خودتان بهترین بازیکن هنرمندان چه کسی بود؟

 اصلاً به این معنی نبود، در همان عکس عزیزانی هستند که در عمرشان فوتبال بازی نکرده و تنها برای مشارکت در کار خیر آمدند و از شهرتشان بین مردم استفاده کردند.

*در مورد مرحوم بهمنیار از لباسش هم معلوم بود!

آن زمان تهران بزرگ نبود، همه در یک صنف یکدیگر را می‌شناختند و همه چیز رفاقتی بود. دورهمی بود زندگی‌ها…  عشق بود و عاشقی‌‌‌؛ یادش به‌خیر.

*خسته‌تان نکنم استاد، ممنون که فرصت دادید.

ممنون از شما، ارادت خدمت همه هموطنانم. امیدوارم سالی خوش و مبارک برای همه باشد. همه باید تلاش کنیم تا زندگی بهتر و فردایی بهتر بسازیم و کشورمان را آباد کنیم. آرزو دارم پرچم ایران همیشه در ورزش و همه رشته‌ها بالا باشد و در جام جهانی‌ ۲۰۱۸ نمایش خوبی ارائه کنیم و امتیاز بگیریم تا برای مردم لحظاتی خوش رقم بخورد. از شما و همکاران‌تان در خبرورزشی هم ممنونم که این فرصت را به من دادید. ما از همین حالا برای تیم ملی هورا می‌کشیم!

قبل از این مصاحبه، آخرین مصاحبه‌ای که از ناصرخان در روزنامه خبرورزشی چاپ شد به مناسبت پنجاهمین سالگرد مرحوم تختی بود؛ ۱۷ دی ۱۳۹۶ و در آن ناصرخان از رفاقتش با تختی، معرفی فردین به او از طرف تختی، داستان پیشنهاد ۵۰۰هزار تومانی دکتر کوشان به تختی برای بازی در فیلم حسین کرد که خود ملک‌مطیعی به جهان پهلوان داد، خاطراتش از قهرمانی‌های فوتبال در آسیا و کشتی‌گیران در جهان و سفر به المپیک مونترال و مونیخ برای تشویق قهرمانان ایران و… صحبت کرد. خواندن آن مصاحبه خالی از لطف نیست.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *