تنها چند هفته از دوستی دختر و پسر جوان در فضای مجازی نگذشته بود که دختر متوجه شد پسر مورد علاقهاش به همراه یکی از دوستانش در کار سرقت هستند و همین مسأله باعث شد که در عین ناباوری از آنها بخواهد تا در سرقتها همراهشان باشد. وی عشق هیجان داشت و همیشه با دیدن فیلمهای دزد و پلیسی دلش میخواست یک روز جای قهرمان منفی داستان باشد!
زورگیریهایتان چطور بود؟
ما سه نفر بودیم، من و شهرام و سهیل. شهرام راننده بود و من کنار دستش مینشستم. با دیدن سوژه مناسب شهرام او را بهعنوان مسافر سوار میکرد، سوژهها هم با دیدن من بهعنوان مسافر خانم اعتماد میکردند و سوار میشدند. اما بعد از طی مسافتی با تهدید چاقو کارتهای عابر بانک آنها را میگرفتیم و بعد از آن هم بلافاصله سکه میخریدیم.
معمولاً هر سرقت چقدر زمان میبرد؟
متفاوت بود. مثلاً یکی از مالباختهها ۷ ساعت با ما بود. او را به کرج بردیم و بعد از آن به تهران و نهایت با خرید ۱۵ میلیون تومان سکه او را آزاد کردیم/رکنا