پنجشنبه , ۶ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۳۱ بعد از ظهر به وقت تهران

سینما در قرنطینه / معرفی فیلم ‌هایی برای خنده ، شادی و آرامش‌‏

سینما همیشه برای انسان دستاویزی بوده برای گریز، فرار از تلخی‌های واقعیت و پناه بردن به دنیایی بهتر، ‏آرام‌تر و رویایی‌تر. و کدام روز تلخ‌تر و بحرانی‌تر از امروز؛ که کرونا زندگی تمام مردم دنیا را تحت‌تأثیر قرار داده، شهرها و ‏کشورها را تعطیل کرده، مردم را چه به اجبار و چه خودخواسته به انزوا کشانده و رعایت قوانین و قواعدی -تاکنون- غیرقابل ‏تصور را الزامی کرده. در این روزهای تلخ، نیکلاس باربر، منتقد سینمایی نامدار و شناخته شده‌ای که در گاردین، بی‌بی‌سی، ‏نیویورک‌تایمز و سایت راتن‌تومیتوز می‌نویسد، بر این باور است که سینما همچنان می‌تواند گریزگاهی باشد برای مردم؛ و با ‏واقعیات و فضاهای رهایی‌بخش، تسلی‌بخش و آرامش‌بخش خود حداقل یکی-دو ساعت آنها را از مشکلات‌ پیرامون دور کند. ‏نیکلاس باربر، با این هدف به معرفی فیلم‌هایی پرداخته که فضا، داستان و واقعیات جذاب و خوشایندشان می‌تواند تلخی‌های انزوا ‏را در روزهای قرنطینه قابل‌تحمل کند. فهرستی که در چند بخش مختلف تنظیم شده و با این جمله آغاز می‌شود: پاپ‌کورن و ‏تنقلات و بستنی البته اختیاری است، ولی به شدت توصیه می‌شود‎.‎

 

پیش‌نویس خودکار

 

فیلم‌هایی برای آرامش و سبکباری

آدمی در دوران دشواری با تماشای کسانی که مشکل و دشواری ندارند، روحیه می‌گیرد. در این زمینه می‌توان قهرمان خوشبخت ‏فیلم «برای رضای خدا» (۱۹۲۶) با بازی‌هارولد لوید را مثال زد، که برخلاف دیگر کاراکترهای سینمای صامت با جنایت و ‏دشواری مواجه نیست، بلکه مثل تقریبا تمام کارنامه‌هارولد لوید شخصیتی مثبت، ساده، شاد و سبکبار است که با دست باز ‏مشکلات خودش یا دیگران را حل می‌کند. فیلم «بانو ایو» (۱۹۴۱) با بازی هنری فوندا مثال دیگری از این نوع فیلم‌هاست، ‏درباره وارث ثروتمند یک کارخانه که تنها مشکلش سروکله زدن با زنی است با بازی باربارا استانویک که می‌خواهد ثروت ‏او را تصاحب کند. در این بخش می‌توان -و باید- به فرد آستر و جینجر راجرز نیز اشاره کرد. دو شمایل برجسته شخصیت‌های ‏بی‌خیال که در دوران رکود اقتصادی مخاطبان را با کاراکترهای سبکبارشان در فیلم‌های کلاه سیلندر (۱۹۳۵) و بی‌خیال (۱۹۳۸) ‏سرگرم کردند‎.‎

 

 

فیلم‌هایی برای سرخوشی

البته پزشکان نتوانسته‌اند ثابت کنند که با آهنگ‌های فیلم «آواز در باران» (۱۹۵۲) می‌شود شاد شد. اما تجربه ثابت کرده که این ‏فیلم می‌تواند چند هفته تماشاگرش را به شادی و آواز خواندن وا دارد. «آواز در باران» با حضور جین کلی، دوبی رینولدز و دونالد ‏اوکانر نه‌تنها تاکنون شناخته‌شده‌ترین و محبوب‌ترین فیلم موزیکال‌هالیوود بوده، بلکه به‌عنوان یک فیلم کمدی نیز یکی از آثار ‏سرزنده دوران گذار از سینمای صامت به ناطق است. مثل «رژه عید پاک» (۱۹۴۸)، «واگن موسیقی» (۱۹۵۳)، «برادران ‏بلوز» (۱۹۵۳) و «فروشگاه وحشت»‎ ‎‏(١٩٨۶).

 

 

فیلم‌هایی درباره عشق

‎ ‎‏«حرف‌های بالشتی» (۱۹۵۹)، درباره عشق است، در عین حفظ کردن سبک زندگی طرفین داستان، یکی منطقی و کاری و ‏دیگری خوشگذران و بی‌خیال. علاوه بر این کمدی رمانتیک الگو شده و امتحان پس‌داده؛ می‌توان فیلم «چهار عروسی و یک ‏تشییع جنازه» (۱۹۹۴) با بازی هیو گرانت و اندی مک‌داول، یا فیلم «وقتی هری سالی را ملاقات کرد» (۱۹۹۸) با بازی بیلی ‏کریستال و مگ رایان را نیز در این بخش مثال زد‎.‎

 

 

فیلم‌هایی درباره عطوفت و مهر

گاهی آدم بزرگ‌ها مانند کودکان احساس می‌کنند نیاز به حمایت و عطوفت کسی بزرگ‌تر از خودشان دارند. در این مواقع تماشای ‏فیلم کارتونی «کتاب جنگل» (۱۹۷۶) و تماشای رابطه حمایت‌آمیز بالو خرسه و باگیره پلنگه که وفادارانه و بی‌توقع زندگی‌شان ‏را به‌خاطر موگلی به خطر می‌اندازند، می‌تواند حال‌تان را خوش کند و احساس خوشایندی به وجود آورد‎.
‎«مری پاپینز» (۱۹۶۴)، «گاوصندوق» (۲۰۱۲) و «بودن و داشتن»(۲۰۰۲) مثال‌های درخشان دیگری در این بخش هستند‎.‎

 

فیلم‌هایی درباره نجات‌دهنده‌های جهان‎ ‎

خیلی‌ها فیلم‌های جیمز باند را آرامش‌بخش می‌دانند، چرا که این فیلم‌ها برای این گروه (که اغلب سن و سالی از آنها گذشته) ‏حس‌وحال آرامش کریسمس را تداعی می‌کند. اما برای عده پرشمارتری نه یادآوری آرامش کریسمس، بلکه تماشای یک قهرمان ‏قدرتمند که افراد شرور را شکست می‌دهد، آرامش‌بخش است‎.‎در این زمینه می‌توان به فیلم «جاسوسی که دوستم داشت» (۱۹۷۷) اشاره کرد. یکی از تحسین شده‌ترین فیلم‌های جیمز باند، که ‏بین قهرمانی و هجو قهرمانی در حرکت است و احساسی خوشایند در مخاطب ایجاد می‌کند‎.
برای کسانی که طرفدار جیمز باند نیستند، اما می‌توان فیلم «جان‌سخت» (۱۹۸۸) را پیشنهاد کرد یا «ایندیانا جونز و مهاجمان ‏صندوقچه گمشده» (۱۹۸۱) را‎.

 

 

کمدی‌های واقعا خنده‌آور

برخی در تماشای کمدی‌ها دنبال سیاهی‌ها، بی‌عدالتی‌ها و ضعف‌های انسانی نیستند و فقط می‌خواهند بخندند و همه چیز را ‏فراموش کنند. یعنی سینما را در حکم دارو می‌خواهند. برای این افراد فیلم «سپینال تپ» (۱۹۸۴) را پیشنهاد می‌کنم. فیلمی از ‏رابر راینر که شبه‌مستندی استادانه و به‌شدت خنده‌دار درباره یک گروه هوی‌متال است‎.از دیگر فیلم‌های خنده‌دار می‌توان به «سوپ اردک» (۱۹۳۳)، «بازگشت پلنگ صورتی» (۱۹۷۵)، هواپیما! (۱۹۸۰) و بورات ‏‏(۲۰۰۶) اشاره کرد. در این میان «پنگوئن‌های ماداگاسکار» (۲۰۱۴) را هم فراموش نکنید‎.‎

 

 

فیلم‌هایی درباره احساس تعلق به جمع

در این زمینه می‌توان به کمدی جذاب «نهار نیمه اوت» (۲۰۰۸) اشاره کرد. فیلمی از جیانی دی‌گرگوریو درباره مردی که در ‏روزهای تعطیلات مجبور است از مادر پیرش نگهداری کند. فیلمی که می‌خواهد با یادآوری اهمیت مراقبت به اهمیت ارتباطات ‏اجتماعی نیز تأکید کند‎.
‎«‎چه زندگی شگفت‌انگیزی»(۱۹۴۶)، آملی(۲۰۰۱) و «فول‌مانتی»(۱۹۷۷) دیگر فیلم‌هایی هستند که احساس تعلق خاطر به ‏یک محله را ایجاد می‌کنند. و البته «پدینگتون۲»(۲۰۱۷) که بعید است کسی آن را ببیند و احساس خوبی نداشته باشد‎.‎

 

 

فیلم‌های آرامش‌بخش

کمدی‌سال ۲۰۰۸ مایکل گوندری به نام «با دقت به عقب برگردان» که در یک ویدیوکلوب می‌گذرد و درباره دوستانی است که ‏بعد از پاک کردن اتفاقی فیلم‌های ویدیوکلوب، با بازسازی ناشیانه فیلم‌هایی چون «شکارچیان روح، وقتی ما پادشاه بودیم» ۲۰۰۱: ‏ادیسه فضایی و کرایه دادن آنها سعی می‌کنند اشتباه‌شان را جبران کنند؛ یک فیلم واقعا آرامش‌بخش است. فیلمی درباره کار ‏گروهی، آدم‌ها و روابط محله‌های قدیمی و البته سینما. جادویی که به شکل دیگری در «سینما پارادیزو» (۱۹۸۸) ساخته ‏حیرت‌انگیز جوزپه تورناتوره می‌بینیم و نیز در «سفرهای سالیوان» (۱۹۴۱) به کارگردانی پرستون استرجس.

 

منبع : روزنامه شهروند

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *