سه شنبه , ۲۹ ام اسفند ماه سال ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۷ بعد از ظهر به وقت تهران

ساسان خواستگار خواهرم برای من آپارتمان اجاره کرد تا رفت و آمد داشته باشیم

خودم را راضی کردم به این که رابطه من با ساسان باعث شد تا خانواده ام به شخصیت خواستگار خواهرم پی ببرند و خیانتی که من در حق خواهرم کردم به نفع او تمام شد و خواهرم در منجلابی که ساسان برایش آماده کرده بود نیفتاد.

http://www.seekvisa.net/wp-content/uploads/2016/09/seekvisa-court-992x423.jpg

زن ۲۸ساله در حالی که انتقام از شوهر سابقش را عامل همه بدبختی هایش می دانست گفت: ۳ سال قبل جوانی به صورت اتفاقی به شماره همراهم زنگ زد و مرا شیفته خودش کرد، با همین ارتباط تلفنی عاشق وحید شدم و مدتی بعد با وجود مخالفت های خانواده ام با او ازدواج کردم. دختر مغروری بودم و نمی خواستم کسی برخلاف عقاید من سخن بگوید چرا که فکر می کردم نباید دیگران برای زندگی من تصمیمی بگیرند، اما هنوز چندماه از مراسم ازدواج مان نگذشته بود که وحید را در حال استعمال شیشه دیدم از همان روز اختلافات ما آغاز شد و دادخواست طلاق دادم و به خانه پدرم رفتم.

در همین روزها ساسان از خواهر کوچک ترم خواستگاری کرد. او بارها به خواستگاری خواهر ۲۵ساله ام آمد، اما هر بار پدرم تنها با گفتن این جمله که “ساسان برای مینا ساخته نشده است” با ازدواج آن ها هم مخالفت می کرد او حدود ۳ سال به رفت و آمدهایش برای راضی کردن پدرم ادامه داد، اما هر بار جواب رد شنید ولی ساسان باز هم اصرار داشت با خواهرم ازدواج کند در همین رفت و آمدها من به صورت تلفنی با ساسان در ارتباط بودم تا این که از وحید طلاق گرفتم، ارتباط تلفنی ما مدتی بعد به دیدارهای مخفیانه و عاشقانه انجامید این درحالی بود که مینا هم از ساسان دل بریده بود از سوی دیگر می خواستم بلافاصله ازدواج کنم تا از وحید انتقام بگیرم و به او ثابت کنم که لیاقت زندگی با من را نداشته است.

با این جمله ساسان که “ما نباید بگذاریم دیگران برای ازدواج ماتصمیم بگیرند” تصمیم خودم را گرفتم اگرچه بارها سعی کردم به این رابطه شیطانی خاتمه دهم، اما غرور و خودنمایی هایم مانع از آن شد از سوی دیگر هم به شدت به ساسان علاقه مند بودم تا این که به بهانه کارکردن و زندگی مستقل از خانواده ام فاصله گرفتم و سوئیتی را با هزینه ساسان اجاره کردم البته نزد صاحبخانه خودم را مجرد معرفی کردم تا این که او رضایت داد سوئیت را در اختیارم بگذارد. با رفت و آمدهای شبانه ساسان به سوئیت، صاحبخانه به ماجرا مشکوک شده و با پلیس تماس گرفته بود اما من زمانی به خود آمدم که کار از کار گذشته و دستبندهای قانون بر دستانم گره خورده بود با کشف مواد مخدر از جیب های ساسان مشخص شد او فقط ۵بار به خاطر اعتیاد شدید روانه زندان شده و معتاد تزریقی است حالا می ترسم شاید او به بیماری های خطرناک نیز …

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *