حدیث میرامینی متولد ۲۷ ام آبان ماه سال ۱۳۶۶ در تهران بوده و فارغ التحصیل رشته نمایش در مقطع کارشناسی است، پدرش کارمند بازنشسته بانک و مادرش خانه دار است
بیوگرافی حدیث میرامینی و همسرش مجتبی رجبی
حدیث میرامینی بازیگر زن جوان ایرانی که در فیلم های بسیاری نقش آفرینی کرده و در تلویزیون بسیار دیده شده است با مجتبی رجبی بازیگر جوان و طناز ایرانی که کمتر دیده شده ازدواج کرد.
حدیث میرامینی نخستین بار در سال ۸۶ با حضور در سریال تلویزیونی هویت به کارگردانی مهدی ودادی بازیگری را تجربه کرد.
سال ۸۸ با حضور در سریال بسیار موفق دلنوازان به کارگردانی حسین سهیلی زاده به یک چهره شناخته شده تبدیل شد.
مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران بوده و تئاتر خوانده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد.
یک خواهر کوچکتر از خودش دارد.او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
علائق حدیث میرامینی
رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد.
بازیگر مورد علاقه ی خارجی او رابرت دنیرو است. تفریح مورد علاقه ی حدیث میر امینی فیلم دیدن و ورزش کردن است . و این بازیگر شنا را بیشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد او عاشق سینما است و دوست دارد در این عرصه بسیار موفق تر از تلویزیون باشد.
حدیث میر امینی به سهیلی زاده و مهران مهام علاقه ی زیادی دارد و معتقد است آنها به او کمک زیادی کرده اند.
فوتبال
حدیث میرامینی : از دوران کودکی، خاطره زیادی به یاد ندارم. اما خانواده همیشه از شیطنتهای من، یاد میکنند، هر چند که وجود ۳ برادر بزرگتر هم دلیلی مبرهن بر این موضوع است. حدیث میگوید: در آن دوران برای من، فوتبال بازی کردن از خاله بازی جذابیت بیشتری داشت و دوچرخهسواری و اسکیت از علایق من در آن برهه از زمان بود.
مادر
حدیث میرامینی : به نظرم، دخترها از یک سنی به بعد با مادرشان رابطه عمیقتری پیدا میکنند و خوب الان من در این شرایط هستم و رابطه بسیار تنگاتنگی با مادرم دارم. به حرفهای مشترک ما افزوده شده است و در مورد مسایل مختلف خانه به خصوص دکوراسیون با هم تبادل نظر میکنیم. سلیقههای ما آن قدر به هم نزدیک شده که اصولا با هم خرید میرویم و اگر مادر در کنارم نباشد، توان خرید کردن ندارم.
صدای بد
حدیث میرامینی : در دوران مدرسه، همیشه سعی داشتم که در فعالیتهای فوق برنامه، به خصوص گروه سرود شرکت داشته باشم. این در صورتی بود که فاقد هرگونه صدا و شاید استعداد در این زمینه بودم. به خاطر دارم، زمان تمرین بچههای با استعداد نگاه خیلی بدی به من داشتند، چون با اعتماد به نفس هر چه تمام، میخواستم با آن صدای وحشتناک تکخوان گروه هم باشم. زمان اجرا هم که فرا میرسید، صدای خودم در سرم میپیچید و جدا دلم برای بچههایی که مجبور بودند صدای من را بشنوند میسوخت. بعد از سالها اولین بار است که این موضوع را مطرح میکنم.(میخندد)
فیلم های تلویزیونی
قصیدهٔ شب بارانی
گزارش یک اعدام
رها
مرد
اتوبوس
دژ شوق
چشم خدا
قصه داوود و قمری
پاپوش
آوازهای مادرانه
نیمه شب
نگین
داستان ما، قصه تو
سرانجام
سریال ها
هویت
گیلعاد
گلهای گرمسیری
شب میگذرد
دلنوازان
سراب
ساختمان پزشکان
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
زن بابا
خداحافظ بچه
ستایش (سری دوم)
همه چیز آنجاست
عشق تعطیل نیست
نیاز
زعفرانی
سینمایی
آااادت نمیکنیم
شب حورا
ورود آقایان ممنوع
من و زیبا
مورچه ها
مردی شبیه گرگ