پنجشنبه , ۶ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۴۲ بعد از ظهر به وقت تهران

اگر زنبور‌ها از سطح زمین ناپدید شوند، انسان‌ ها ۴ سال بیشتر زنده نخواهند بود!

«اگر زنبور‌ها از سطح زمین ناپدید شوند، انسان‌ها چهار سال بیشتر زنده نخواهند بود.» این فرضیه آلبرت انیشتین است. فرضیه‌ای که حالا با اولین نشانه‌ها از کاهش تعداد زنبورهای عسل در انگلستان و آمریکا نگرانی‌ها از پایان حیات بشر روی کره زمین قوت گرفته است. شاید با خواندن این جمله اولین سوالی که ذهن شما را درگیر خود کرده باشد این است که چرا باید مرگ و انقراض زنبورهای عسل زندگی انسان‌ها را تهدید کند؟ یا چرا حیات بشری با چنین توانمندی‌هایی در گرو حشراتی کوچک باشد؟

http://www.beytoote.com/images/stories/news/97/04/9704-53t1646.jpg

وقتی زنبور‌ها نباشند، گرده‌ افشانی‌ نیست، گیاهان نیستند، حیواناتی نخواهند بود. وقتی نه گیاهی باشد و نه حیوانی انسان‌ها نیز باید رخت خود را ببندند و از زمین بروند. این تعبیری ساده از جمله‌ آلبرت انیشتین است. تفسیری که برخی از مفسران نسبت به آن شک دارند.

آنها معتقدند که هیچ شواهد حقیقی وجود ندارد که انیشتین در مورد زنبورها این سخن را بیان کرده باشد.

اولین شواهدی که ارتباط بین انیشتین و مسائل زیست محیطی ناشی از ناپدید شدن زنبورها را نشان می‌دهد به «مجله زنبورعسل کانادایی» در سال ۱۹۴۱ باز می‌گردد. در این مجله این جمله از انیشتین به چشم می‌خورد: «حذف زنبور عسل از زمین به همان اندازه می‌تواند به زمین آسیب برساند که یک صد هزار گیاه از روی زمین نابود شوند.» جمله‌ای که البته هیچ مدرکی مبنی بر این که انیشتین این مطلب را ذکر کرده باشد وجود ندارد. در عوض اما منابع و مستندات کافی وجود دارد که بیانیه‌ای از این نوع توسط یکی از چهره‌های بزرگ ادبی به نام موریس مترلینک در سال ۱۹۰۱ نوشته شده که در دهه‌های بعد این گفته به طور گسترده‌ای منتشر شده است.

در ماه مه ۱۹۶۵ یک نشریه فرانسوی طبیعت و حیوانات درباره این جمله گزارشی نوشت و اعلام کرد انیشتین محاسبه کرده که اگر زنبورها ناپدید شوند بشریت زمانی کمتر از ۴ سال برای حیات روی زمین دارند. در سال ۱۸۵۹ چالز داروین رساله علمی را در مورد «خاستگاه گونه‌ها» منتشر کرد که بخشی از آن شامل تعاملات بین گربه‌ها، موش‌ها، زنبورها، قارچ و شبدر بود. داروین در این رساله اشاره کرده است که برخی از گونه های مهم گیاهی با خطر انقراض روبرو می‌شوند اگر زنبورهای عسل ناپدید شوند.

در سال ۱۸۸۷ «مجله زنبورعسل بریتانیا» یک مقاله به چاپ رسانده که یک زنجیره از تعاملات زیست محیطی را نشان می‌دهد. این مقاله جمعیت گاوها را وابسته به جمعیت گربه می‌داند. این زنجیره نشان می‌دهد که گاوها وابسته به زنبور عسل هستند. در سال ۱۹۰۱ موریس مترلینک، نویسنده برجسته بلژیکی، کتاب «زنبور عسل، مورچگان و موریانه» را منتشر کرد و به کمک کردن این ایده که زنبور عنصری حیاتی محسوب می‌شود، پرداخت. این کار ابتدا در فرانسه نوشته شده و توسط آلفرد ساترو به زبان انگلیسی ترجمه شده است. شهرت مترلینک هنگامی رشد کرد که جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۱۱ کسب کرد. او در کتاب خود جمله‌ای داشت که می‌گفت «تمدن ما به زنبورها بدهکار است». برخی از خوانندگان ممکن است با خواندن این جمله به این نتیجه رسیده باشند که انقراض زنبور عسل باعث سقوط تمدن انسان‌ها می‌شود.

حالا اما این ادعا که حیات صد هزار گونه گیاهی وابسته به عملکرد زنبورهای عسل هستند، هر صدسال به طور مرتب تکرار می‌شود و به یکی از جنجالی‌ترین مباحث زیست محیطی تبدیل می‌شود. امسال نیز برای بار دیگر با ارائه گزارش‌هایی از کاهش یک سومی زنبورهای عسل طی سال گذشته در دو کشور آمریکا و انگلستان مطرح شده است. دیگر کشورهای اروپایی نیز با فقدان تعداد زیادی از زنبورها مواجه شده اند. برای مثال ایتالیا اعلام کرده است که در سال گذشته نیمی از جمعیت زنبورهای این کشور نابود شده اند و بر اساس گزارش‏های به دست آمده از هند این مرگ و میر راه خود را به آسیا نیز باز کرده است. تعداد انبوهی از زنبورهای عسل در سراسر جهان در حال نابودی هستند و همین امر باعث گردهمایی دانشمندان به منظور کشف دلیل این نابودی شده است.

اینگونه به نظر می‌رسد که تنها یک دلیل باعث بروز این فاجعه نشده و نمی‌شود. بیماری، کمبود غذا، آفت ها و تولید مثل در کنار هم می توانند بر روی جمعیت جهانی این حشرات سودمند تاثیر گذار باشند و حیات آنها را به خطر بیندازند.

اما درحالی که دلایل انفرادی مانند بیماری و آفت می توانند درگیر این واقعه باشند اطلاعات بشر از چگونگی ترکیب این عوامل کشنده با یکدیگر و بروز این فاجعه جهانی بسیار اندک است. چنین بینشی طی چند سال آینده باید شفاف شود و در همین راستا دولت آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها درحال صرف هزینه‏های گزاف برای تحقیقات بر روی زنبورها هستند. برای مثال دولت انگلستان با دو برابر کردن بودجه سالانه تحقیقات در این زمینه سالانه ۴۰۰ هزار پوند را برای تحقیق بر روی زنبورها طی ۵ سال آینده اختصاص داده است.

در عین حال اتحادیه ملی زنبور در انگلستان به منظور تهیه نقشه ای جامع از میزان مرگ و میر این حشرات و تحقیق بر روی پراکندگی آنها ۲٫۳ میلیون پوند را به خود اختصاص داده است. به گفته متخصصان صرف چنین هزینه‌هایی بسیار حیاتی خواهد بود زیرا بدون در نظر گرفتن کل جهان، متخصصان هنوز اطلاعات کافی از دلیل شکل گیری این فاجعه در اروپا را نیز در دست ندارند. یکی از مهمترین عوامل کشتار زنبورها آفتی است به نام واروآ که از سیبری شیوع یافته و تمامی کشورها به جز استرالیا را تحت تاثیر قرار داده است.

آلوده شدن به این آفت به تدریج مقاومت زنبورها را در برابر بیماری‏های ویروسی کاهش خواهد داد و مهمتر از آن، این آفتها در برابر سمومی که به منظور کنترل آنها تولید شده اند مقاوم شده و از بین نمی روند. در آمریکا نیز ویروس‏ها منجر به بروز اختلالی به نام اختلال فروپاشی کلونی می شوند.

طی این اختلال زنبورهای بالغ کندوهای خود را ترک کرده و ملکه و زنبورهای جوان را تنها باقی می‏گذارند که این پدیده به مرور باعث مرگ این اعضا از کلونی خواهد شد.

۵/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *