سه شنبه , ۷ ام فروردین ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۱۲ بعد از ظهر به وقت تهران

پوریا شکیبایی و همسرش پریا در مراسم اکران «کمدی انسانی» +عکس

تصویری از پوریا شکیبایی و همسرش در مراسم اکران خصوصی فیلم «کمدی انسانی» را مشاهده می کنید.

پوریا شکیبایی پسر زنده یاد خسرو شکیبایی و پروین کوشیار در نوزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمده است.

بیوگرافی پوریا شکیبایی

پوریاشکیبایی نوزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمده است.

وی متاهل بوده و با پریا در سال ۱۳۸۸ ازدواج کرده است.

وی تعریف کرده که شب قبل از فوت خسرو شکیبایی کاری کرده که او تا آخر عمر از یادش نمی رود .

پویا می گوید بابا در سه چهار شب آخر قبل از مرگ نا و توان حرف زدن نداشت و حتی توان بلند شدن از جایش را نداشت با این حال شب قبل از مرگ پویا را با اشاره صدا می زند که پیش او برود.

همین که پویا کنار او می نشیند شکیبایی نیم خیز می شود و بدون هیچگونه توضیحی سه کشیده ی محکم به گوش پویا می زند پویا بعد از این اتفاق عجیب مات و مبهوت به او نگاه می کند.

همسر و دیگر نزدیکان شکیبایی می گویند هرچه فکر کردیم تا علت کار او را بفهمیم به جایی نرسیدیم تا اینکه شبی پویا گفت احتمالا پدر توان حرف زدن نداشته و خواسته با این کارش به او بفهماند که بعد از رفتن من مسئولیت خانواده بر عهده اوست ، فهمیدم که مرگ را هم زندگی باید کرد.

پسر «خسرو شکیبایی» چطور بازیگر شد؟

مصاحبه پوریا شکیبایی با مجله دیده بان

پوریا شکیبایی پسر خسرو شکیبایی بازیگر محبوبی که هما مان با فیلم هایش خاطرات بسیاری داریم. این روزها تئاتر “دریبل” را روی صحنه دارد که با استقبال بسیار خوبی هم همراه است. اجرای این تئاتر و بازی خوب شکیبایی باعث شد تا با این هنرمند دوست داشتنی به گپ و گفت بنشینیم. در ادامه این مصاحبه را به نقل از مجله دیده بان بخوانید:

آقای شکیبایی از چه زمانی به بازیگری علاقه مند شدید و ان را آغاز کردید؟

من همیشه دوست داشتم از سینما فاصله بگیرم چون اصلا دلم نمی خواست زیر سایه پدرم باشم یا به اصطلاح به خاطر نام ایشان دستی به سرم کشیده شود.

دوست داشتم مستقل باشم و اصلا دلیل مهاجرتم همین بود.

در واقع از ایران رفتم که بدانم خودم چه در چنته دارم و آیا می توانم بار زندگی ام را به تنهایی بر دوش بکشم یا نه؟ به استرالیا رفتم به جدیت می گویم خوشبختانه آبرویم جلوی خودم نرفت ودیدم قادر هستم به تنهایی گلیمم را از آب بیرون بکشم.

حدود هشت سال در سیدنی زندگی کردم و کارم چیز دیگری بود.

اما راستش احساس خوبی نداشتم و دقیق تر بگویم احساس نا آرامی می کردم.

به خاطر همین شروع کردم به نوشتن و فیلم دیدنن و سینما و رفتن و … این کارها من را مدت کوتاهی آرام می کرد اما در واقع حکم مسکن را داشتند و نمی توانستند راضی ام کنند.

در واقع می توانستید وقتی در ایران بودید کار بازیگری را آغاز کنید، اما رفتید تا خودتان را در رشته ای و شغلی محک بزنید که در آن حامی نداشته باشید.

بله. همین طور است. اگر قرار بود کار بازیگری را در آن دوران شروع کنم بهترین زمان همان دوران قبل و پس از فوت پدرم بود.

درست زمانی که همه به یاد پدر بودند و به قول معروف می شد تا تنور داغ است چسباند.

اما من نمی خواستم این کار را بکنم و در حال حاضر هم نمی خواهم از نام پدرم استفاده کنم.

پوریا شکیبایی و همسرش پریا

همه آرزو دارند که حامی و نام قدرتمندی پشت سرشان باشد اما من از حرف هایتان این طور برداشت کردم که شما عکس سایرین هستید . هنوز هم می خواهید توانایی هایتان را با استقلال کامل رقم بزنید؟

دوست دارم این طور باشد. اما در این شکی نیست که برایم بستری فراهم بوده و از صفر آغاز نکرده ام.

خیلی از بازیگران سینما وتئاتر بسیار تلاش کرده اند تا به جایی برسند که من بدون هیچ تلاشی در آن قرار داشتم.

اما من نه. نه من و نه هیچ کدام از عزیزانی که از خانواده های هنرمند به جمع خانواده سینما اضافه شده اند زیر قضیه داشتن حمایتگر نخواهیم رفت.

ضمن اینکه شما خیلی شباهت به پدر مرحومتان دارید و هیمن موضوع می تواند یاداوری بازی و یاد ایشان نیز باشد.

بله. شباهت دارم و این مساله یک سری مزایا و یم سری حواشی هم داشته است.

شباهت من به پدرم خیلی زیاد است به طوری که روزی نیست که مادرم با دیدن من به یاد پدرم نیافتد و به من نگوید “آخه چرا تو اینقدر شبیه پدرت هستی”.

دوست دارید و وسوسه شده اید که وارد کار تصویر شوید؟ حضور در سینما و تلویزیون هم مانند تئاتر برایتان جداب است؟

خیلی دوست دارم و پیشنهادهای خوبی هم داشته ام.

اتفاقا در مورد یکی شان جدی فکر کرده ام و صحبت هایی شده است اما هنوز در مرحله ای نیست که بتوانم آن را رسانه ای کنم.

بله وسوسه این کار همیشه با من بوده است و امیدوارم موفق عمل کنم.

پوریاشکیبایی و مادرش پروین کوشیار

کمی درباره تئانر “دریبل” صحبت کنیم. اینکه چطور شدبازی در نقش این جوان عاشق پیشه را قبول کردید؟

ویژگی آن انسان هایی است که در کسوت یک خانواده کنار هم قرار گرفته اند و با هم تعامل دارند.

متن اولیه به نظرم کمی ایراد داشت و تصمیم گرفتیم در کنار هم این متن را به نمایشنامه ای نبدیل کنیم.

متن اولیه چندان برایم جذاب نبود اما با آقای علیزاده و دشتی صحبت هایی کردیم و تغییرات در متن توسط این عزیزان انجام شد.

از اردیبهشت ماه کنار هم جمع شدیم و در مورد این کار با هم صحبت کردیم.

نقشتان در این تئاتر جوانی عاشق و مهربان است که برای رسیدن به عشقش هر کاری می کند . خودتان چقدر به شخصیت هوتن شباهت دارید؟

هوتن را خیلی دوست دارم. البته هنوز کمی از این شخصیت احساس دوری می کنم چون چند اجرا بیشتر نرفته ایم.

امیدوارم در شب های آتی بیشتر به این شخصیت نزدیک شوم.

اما روحیه ای در این شخصیت وجود دارد که به من نزدیک است.

جسارت هایی در او دیده می شود که من هم آنها را دارم و بی پروایی هایی دارد که ایده آل من است.

در مورد عاشق پیشه بودن هم باید بگویم وقتی این نقش را پذیرفتم با خودم فکر کردم کاش من هم بتوانم آنقدر که این شخصیت فداکارانه و با جسارت عمل کرد و برای عشقش به در و دیوار زد، عمل کنم.

۴.۱/۵ - (۱۶ امتیاز)

یک دیدگاه

  1. من مبینا هستم متولد سال ۸۷هستم
    پوریا فقط میتونم بگم ک عاااااااااشقتم خیلی دوست دارم دوست دارم از نزدیک ببینمت عشقمی به مولا قسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *