در این گزارش نوشته طنز افسانه جهرمیان در ستون طنز روزنامه قانون را منتشر کرده ایم. خدا را شکر می کنم که ایران شبیه گربه است و دلم به این گرم است که …
خدا را شکر مىکنم که ایران ما شبیه گربه است و دلم به این گرم است که گربه ٧ جان دارد. امتحانش هم بارها پس داده. داشتم فکر مىکردم اگر کشور ما شبیه چکمه بود، تا الان اگر خیلى هم مقاومت کرده بود، پاشنهاش از جا کنده شده بود و پایمان پیچ خورده و قلم شده بود، انگشت شستمان هم با بىآبرویى از آن بیرون زده بود.
افسانه جهرمیان در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: خدا را شکر مىکنم که ایران ما شبیه گربه است و دلم به این گرم است که گربه ٧ جان دارد. امتحانش هم بارها پس داده. داشتم فکر مىکردم اگر کشور ما شبیه چکمه بود، تا الان اگر خیلى هم مقاومت کرده بود، پاشنهاش از جا کنده شده بود و پایمان پیچ خورده و قلم شده بود، انگشت شستمان هم با بىآبرویى از آن بیرون زده بود. خدا را شکر که گربهایم. خدا به ما رحم کرد که مثلا کشورمان صیفىجاتى، میوهاى چیزى نیست وگرنه با این اوضاع تا الان هزاربار تبدیل به ربگوجه، ترشى لیته، پوره سیبزمینى یا سالاد شیرازى شده بودیم!
واقعا شانس آوردیم که شبیه یک گیاه نیستیم، چون شک نکنید که همان ۵٠سال اول پیدایشمان خشک میشدیم و آتشمان میزدند و رویمان جوجهکباب میکردند! حتى خوشحالم از اینکه کشور ما اژدها هم نیست، چون در بهترین حالت مدتها بود که ناتوان شده بود و به جاى آتش از دهانش باد گلو درمىرفت و چندسال بعد هم اگر به جرم افسانهاىبودن و نداشتن وجود خارجى از تقسیمات کشورى و جغرافیایى خط نمىخورد، در اثر کهولت و آسیبدیدگى نواحى مختلف، کلکش کنده بود.
درست است که به تدریج گربهمان کمى تغییرشکل داد و از پرشینکت تبدیل به گربه سنگخورده خیابانی شد و دمش لاى در بعضى حکومتها گیر کرد و کنده شد، گوشش را با توپ و تانک نشانه گرفتند و از داخل امعا و احشاش دچار مرضهاى ریز و درشت شد اما هنوز جان دارد و مقاومت مىکند، فقط باید مواظبش باشیم که با آن سوسیس و کالباس درست نکنند. این یکى را هم رد کنیم، بىشک در تاریخ جاودانه خواهیم شد.