جمعه , ۷ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۰۱ قبل از ظهر به وقت تهران

شک رضا از موقعی شروع شد که بیشتر موقع ها شارژ باتری موبایلم خالی بود

یک سال هست من و رضا ازدواج کردیم و حدود یک سال عقد کرده بودم، از اوایل عقد مشکل ما شروع شد.

http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/500x300_1535181245977363.jpg

شوهرم از اول ازدواج خیلی پیگیر من می شد، دائم مرا سین جیم می کرد. همش به من می گفت: “با اون دوستت نگرد، این دوست فلان هست، مادرت چرا این حرف رو زد، چرا بابات وقتی میام خونتون بلند نمی شه به پای من؟ پسر دایی تو چرا انقدر به تو نگاه می کنه؟ چرا تو حرف زدنی داشتی به پسر خاله ات نگاه می کردی؟ دوست من به تو چه اشاره ای کرد؟….” دائم از این صحبت ها بین مان رد و بدل می شد. کم کم دیگر اجازه ادامه تحصیل به من نداد، بهانه کرد که چرا رشته ات فنی است، شرایط کار بیرون را نمی پذیرم مردم تو جامعه گرگ هستند، شما نباید بیرون بروی و …

اما فقط همین نبود. هر وقت به من می رسید، گوشی مرا چک می کرد و می گفت “چرا این قدر با دوستت حرف زدی؟ چرا شارژ باطری تو همیشه خالیه؟ با کی حرف می زنی؟ دیگه حق نداری گوشی دستت بگیری؟ الانم که دائماً به من می گوید با کسی در ارتباط هستی! بگو با کی قرار می گذاری؟ وقتی من سر کار هستم کجا می روی؟ اگر راستش را بگویی کاری باهات ندارم. فقط راستش رو به من بگو”.

من همیشه به خاطر اینکه دوستش داشتم، کوتاه اومدم که فقط راضی باشد و دعوا پیش نیاید و بی احترامی نکند. حالا کار را به جایی رسانده که دیگر اجازه نمی دهد به منزل پدری ام که یک کوچه با ما فاصله دارد، بروم. می گوید: خودم زمانی کی کسی منزلشان نیست تو را می برم و به خانه برمی گردانم. از همه خانواده و فامیل دور مانده و آرام در این زندگی حبس شدم و هیچ راه نجاتی ندارم، خسته شدم می خواهم جدا شوم …

منبع: رکنا

امتیاز دهید!

۴ دیدگاه‌ها

  1. تیتر زده شده بسبار بسبار نامربوط هست دقت کنید…

  2. اخه این تیتر چیه زدی. واقعا دیگه نمیشه به تیتر هم اعتماد کرد. برایخواندن مطلب از هر تیتر مربوط و نامربوطی استفاده میکنید

  3. آبجی سلام
    من قبلا مث همسرتون بودم ولی نه تا آین حد که موبایل چک کنم و خونه پدرش رفت و آمد نداشته باشه
    ولی نمیخواستم بره خونه خاله و عموهاش و…
    ولی خوشبختانه من خودمو اصلاح کردم و اینا جز دوس داشتن زیاد همسرت نیست ولی خب شما هم آدمی و حق انتخاب داری و دیدن اقوام و غیره
    بشین باهاش حرف بزن یا به بزرگتری بگو یا مشاوره بگیر
    طلاق راه حل مناسبی نیست
    امیدوارم زندگیه خوب خوشی داشته باشی و همسرت اصلاح بشه
    به امید اونروز

  4. آبجی سلام
    من قبلا مث همسرتون بودم ولی نا تا آین حد که موبایل چک کنم و خونه پدرش رفت و آمد نداشته باشه
    ولی نمیخواستم بره خونه خاله و عموهاش و…
    ولی خوشبختانه من خودمو اصلاح کردم و اینا جز دوس داشتن زیاد همسرت نیست ولی خب شما هم آدمی و حق انتخاب داری و دیدن اقوام و غیره
    بشین باهاش حرف بزن یا به بزرگتری بگو یا مشاوره بگیر
    طلاق راه حل مناسبی نیست
    امیدوارم زندگیه خوب خوشی داشته باشی و همسرت اصلاح بشه
    به امید اونروز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *