پنجشنبه , ۶ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۴۲ بعد از ظهر به وقت تهران

زندگینامه کامل رضا صادقی | ازدواج رضا صادقی

رضا صادقی خواننده ۳۸ ساله کشورمان، اصالتاً جنوبی بوده و در روستای «روستای کریان» از توابع شهرستان میناب به دنیا امده است، وی در کودکی به دلیل تزریق آمپول اشتباهی کل بدنش فلج شده و بعد از دوا و درمان پدر و مادر او توانستند بدن او را درمان کنند به جز پا هایش.

با در خواست مهران مدیری در برنامه دورهمی  رضا صادقی عزیز قسمتی از اهنگ زیبای «نرو» را به صورت زنده اجرا میکند که باعث تحت تاثیر قرار گرفتن مهران مدیری و تعدادی از تماشاگران برنامه میشود.

 

 

دانلود فیلم

 

وی اصالتاً از شهریست بنام میناب «روستای کریان» و در ۲۵ مرداد سال ۱۳۵۸ در محله شیر اول بندرعباس به دنیا آمد.

رضا صادقی عزیز ابتدا کار خود را با تلاوت قرآن آغاز کرد. علاقه‌مندی او به موسیقی موجب شد که او مسیرش را به آن سمت تغییر دهد. او در ۲۰ بهمن ۹۰ با دختری ایرانی که ساکن آلمان بوده عقد و یک سال بعد ازدواج کرد؛ و در ۱۷ بهمن ۹۲ دارای دختری به اسم تیارا می‌شود. تیارا اولین فرزند رضا صادقی است که در بهمن سال ۱۳۹۲ به دنیا آمده است.

اولین تجربهٔ او در موسیقی به آهنگ راز عشق در سال ۱۳۷۱ بازمی‌گردد. او در سال ۱۳۷۲ اولین آلبوم خود را با همین نام ارائه کرد. بعد از آن همکاری خود را با گروه هنری کیمیا آغاز کرد و آلبوم‌های گل لاله، رؤیای شیرین و مستانه و دیوانه را عرضه کرد. بعد از آلبوم گل لاله همکاری خود را با گروه کیمیا قطع کرده و برای پیشرفت در کار به تهران آمد.

او که به مشکی پوش معروف است از ۲۵ مرداد ۱۳۷۲ لباس مشکی بر تن می‌کند. آغاز معروفیت او به ترانهٔ مشکی رنگ عشقه در آلبوم مشکی رنگ عشقه بر می‌گردد. وی پس از مشکی رنگ عشقه آلبوم پیرهن مشکی را بصورت رسمی و با همکاری شرکت ایرانگام و بصورت رسمی و مجاز ارائه کرد. آلبوم وایسا دنیا دومین آلبوم رسمی وی بود که در سال ۸۵ منتشر شد و موجی عظیم ایجاد کرد.

آهنگ وایسا دنیا که ترک اول این آلبوم محسوب می‌شد با ترانه سرایی و آهنگسازی رضا صادقی و تنظیم سیروان خسروی در نظر سنجی شبکه من و تو و در بخش ترانه‌های ماندگار این آهنگ رتبه ۲۸ ام و بالاترین رتبه خواننده‌های داخلی را کسب کرد. وی مستندی به نام رمز شب را روانه بازار کرد که حقایق در مورد زندگی و کار خود اعلام کرد. پس از مدتی یک آلبوم از رضا صادقی به نام چقدر سخته بصورت غیررسمی و به سبب دزدیده شدن این آلبوم از منزل شخصی اش منتشر شد.

پس از مدتی رضا صادقی آلبوم سوم اش رابه نام یکی بود یکی نبود در سال ۸۸ منتشر کرد. رضا صادقی در نظرسنجی معتبر موسیقی دهه ۸۰ ایران به عنوان‌های محبوب‌ترین چهره، بهترین اجرای صحنه‌ای، بهترین آلبوم رتبه اول را کسب کرد، و در بخش قطعه هیت، بهترین خواننده رتبه دوم را کسب نمود.

وی در سال ۱۳۹۰ آلبوم دیگری به نام آلبوم دیگه مشکی نمی‌پوشم! را ارائه کرد. تراک ۵ این آلبوم به همین نام است. در پی اعلام نام این آلبوم شایعات نادرستی مبنی بر اتمام مشکی پوشی وی بیان می‌شد که پس از توضیحات خود رضا صادقی و قسمت پایانی این ترک مشخص شد که در این ترانه رضا صادقی می‌گوید: واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمی‌پوشم! در این آلبوم شعر ۱۲ آهنگ را خود رضا صادقی گفته است. رضا صادقی در فیلمی با نام بی خداحافظی بازی کرد است، در این فیلم رضا صادقی با نام شخصی خودش بازی می‌کند، در پی شایعاتی مبنی بر اینکه این فیلم زندگی واقعی اوست، در اوایل فیلم ذکر شده است که «صرفاً از زندگی رضا صادقی برداشت نمایشی شده است».

وی در سال ۹۱ فعالیت‌های خیریه زیادی در مجموعه‌های خیریه انجام داد و گروهی از هوادارانش با نام دولت عشق را تأسیس کرد.

رضا صادقی عزیز و مادر و مادر بزرگش

خواننده مشکی پوش در سال ۹۲ با شرکت تحت قرار دادش و پس از ارائه ۴ آلبوم با همکاری این شرکت به مشکل برخورد و اجازه اجرای آهنگای معروف خود را در کنسرت‌ها نداشت و پس از یک سال سکوت آلبوم همین… را در شرایط عجیب وارد بازار کرد… این آلبوم پیش از این قرار بود با نام عاشقتم وارد بازار شود. رضا صادقی در سال ۹۲ آلبومش را با نام فقط گوش کن بعنوان دومین همکاریش با آوای هنر ارائه کرد. آخرین اثر وی شب بارونی نام داشت که بصورت شخصی و اینترنتی منتشر شد و فروش حاصل از آن خرج امور خیریه شد.

 

رضا صادقی در بخش اجرای زنده توانایی فوق‌العاده‌ای دارد و در طی سالهای فعالیتش بیشترین تعداد کنسرت را در شهرهای مختلف ایران و جهان برگزار کرده است، وی جزء معدود خواننده‌های ایرانی است که قبل از انتشار آلبوم رسمی اجرای زنده داشته است.

 رضا صادقی‎

رضا صادقی ماجرای ازدواجش را اینگونه توضیح می دهد :

داستان خواننده شدنت را گفتی، داستان ازدواجت چطور بود؟
داستان خاصی نداشت، در سفر به آلمان از طریق دوستانم با خانواد ه ای آشنا شدم و در مدتی که آنجا بودم احساس کردم باید به این اندیشه باشم که تفکری جز تفکر خودم را بپذیرم، ضمن اینکه همسرم خیلی آدم صادقی است. برخلاف من عصبی نیست، خیلی لبخند می زند، مهربان است، آدم ها را دوست دارد و به بچه ها عشق می ورزد.
جزو طرفداران تو بود؟
بیشتر طرفدار تفکر من بود تا طرفدار آهنگ هایم؛ این بیشتر جذبم می کرد. تفکرات و حتی مطالعات و مصاحبه های من. از مصاحبه هایم بیشتر از شعرهایم آگاه بود و این برای من جالب بود.
همسرم سال ها از ایران دور بود، با فرهنگ اروپا آشناتر بود. برای من مهم این است که همسرم در یک خانواده اصیل و با تفکرات ایرانی بزرگ شده است.
اصالت همیشه برای من خیلی مهم بوده است. یک ویژگی مثبت  دیگر او سیدزاده بودنش است. پدرخانم من اهل مطالعه و کتاب است، کلکسیون کتاب دارد و از همه مهم تر اینکه احساس می کنم همسرم، مادر خوبی برای بچه های من است. بدون تعارف می گویم همه مردهای جهان بعد از مادرشان از همسرشان توقع مادر بودن دارند.واقعا ممنونم که بچه بازی هایم را طاقت می آورد. درکل احساس خوبی به تمام اتفاقات دوروبرمان دارم و یکی از ستاره های خوب زندگی من همسرم است.یکی از دلایلی که محل زندگی ام را به کرج انتقال داده بودم این بود که نمی خواستم ازدواج کنم. دورترین نقطه کرج رفته بودم و با خودم می گفتم اینجا ته دنیاست و داستان تمام می شود اما حالا وضع فرق کرده است.
ازدواج تو باعث شد که سر زبان ها بیفتد که می خواهی برای مدتی از ایران بروی؟

آن موقع فکر می کردم اگر از ایران هم بروم به تنهایی گرایش پیدا نمی کنم. من سرزمینم را دوست دارم. بارها و بارها به کانادا و استرالیا رفته ام و مدت زیادی مانده ام اما نمی توانم در غربت زندگی کنم. اینکه از خانه بیرون بیایم و به جای «سلام» بگویم «های» برایم خنده دار است.حاضرم بگویم چند تومان می شود تا بخواهم بگویم چند دلار بدهم. شعار شخصی من این است که خانه کوچک پدرم خیلی امن تر است تا خانه بزرگ پدر همسایه. چون در خانه همسایه باید همیشه بخندم، اگر لبخند نزنم پرتم می کنند بیرون اما در خانه کوچک پدرم می توانم گریه کنم، بخندم، عصبی شوم، آرام باشم و جای ماندن دارم.
فعلا به ۳ فرزند فکر می کنم

گفتی همسر من،  مادر بچه هایم است مگر چند فرزند می خواهی؟
تا الان به ۳ بچه فکر کرده ایم.
این فرهنگ پذیرش بچه چطور برای همسر شما جا افتاده؛ به خصوص که در خارج از ایران بزرگ شده اند؟
همسرم عاشق بچه هاست. ما حتی اسم بچه هایمان را هم انتخاب کردیم؛ قصه، عشق، ایلیا. درواقع دو دختر دلم می خواهد و یک پسر. البته هرچه خدا بخواهد همان است. عشق را به این دلیل انتخاب کردم که در مدرسه به دخترم بگویند «عشق صادقی» خانم «عشق صادقی» بیاید دفتر، دیگر کسی رویش نمی شود به عشق من بگوید بالای چشمت ابروست.
«قصه» را هم دوست دارم چون صدایش کنند «قصه صادقی». ایلیا را هم چون ارادت خاصی به امیرمؤمنان دارم انتخاب کرده ام. نمی خواهم اسم علی را انتخاب کنم که اگر بچه بدی از آب درآمد، به اسم علی بی حرمتی شود.
مراسم خواستگاری شما مراسمی سنتی بود؟ آیا پدر و مادرتان هم حضور داشتند؟
بله، من خیلی دوست داشتم مراسمم ایرانی و منطقی باشد. پدر و مادرم منت بر سر من گذاشتند و به منزل پدری خانمم در ایران آمدند. از پدر و مادر خانمم خیلی ممنونم چون این رنج را از من گرفتند که بخواهم به آنجا بروم و لطف کردند ما را زمانی که برای دید و بازدید آمده بودیم، پذیرفتند!

با خنده او از درون زیبا شدم
سرنوشت تو از بندرعباس با سرنوشت کسی در آلمان رقم خورد، چقدر به قسمت اعتقاد داری؟
یکسری اتفاقات جالب برای من پیش آمد، شاید خیلی ها اسم این صحبت ها را بگذارند  توجیه اما من همیشه برای کارهایم توضیح خواستم. همیشه یکسری نشانه می دیدم، مثلا می گفتم با آدمی که در ایران است  ازدواج نخواهم کرد، به این دلیل که آن فرد کاملا دنبال رضا صادقی خواننده دویده و اگر کسی را انتخاب کنم که از ایران دور بوده، من، خودم را می توانم آنطور که هستم معرفی کنم نه آن گونه که معرفی شدم. یکسری نشانه هم دیدم که فکر کردم اتفاق مبارکی برای من است. از همه مهم تر مهربان بودن اوست، چیزی که از روز اول باعث شد از درون و سراپا زیبا شوم، خنده او بود.

در این مدت شعری برای او خوانده ای؟

در این آلبوم آخرم بله، شعری برای او خواندم.
با ارزوی موفقیت برای رضا صادقی عزیز و خانواده محترمش.
۴.۳/۵ - (۳ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *