پنجشنبه , ۶ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱:۲۲ بعد از ظهر به وقت تهران

زن مطلقه اسیر هوس‌ های پسر جوان

زنی مطلقه که از برقراری ارتباط مجازی با پسری غریبه پشیمان شده است با مراجعه به مرکز مشاوره پلیس داستان زندگی‌اش را این طور شرح داد: عاقبت یک ازدواج اجباری فامیلی که فقط و فقط با حساب و کتاب مال و اموال پدر شوهرم سر گرفته بود چه می توانست باشد؟ دوران نامزدی تلخی را آغازکردیم. نمی توانستم با او کنار بیایم و هر چه می گفت لج بازی می کردم.

من و شوهرم زندگی سرد و بی روح خود را در خانه پدر شوهرم آغاز کردیم. یک روز شوهرم چند دقیقه ای از خانه بیرون رفت.

ناگهان صدای زنگ تلفن همراهش بلند شد. گوشی تلفن را داخل جیب لباسش برداشتم. یک بسته پلاستیک پیچ کوچک هم به دستم آمد. با تعجب در پلاستیک را باز کردم، فهمیدم موادمخدر است.

آن رو زمعرکه‌ای به پا کردم و از او خواستم درباره این مواد به من توضیح بدهد. پاسخ قانع کننده ای نداشت. فقط از من خواهش کرد در این باره چیزی به خانواده اش نگویم. قول داد ترک کند. ولی فایده ای نداشت. او معتاد بود و روز به روز اعصابش داغون تر می شد.

من که می دانستم علت اعصاب تندی هایش چیست به او گیر می دادم و هر بار از دستش کتک می خوردم. نگران آینده ام بودم. از طرفی خانواده ام می گفتند هر طور شده باید زندگی‌ات را حفظ کنی.

آنها حساب و کتاب مال و ثروت پدر شوهرم را می کردند و می گفتند تو با این زندگی مرفه هیچ کم و کسری نداری و اعتیاد شوهرت را هم درمان می کنیم.

در این شرایط به عقل ناقصم رجوع کردم. با خودم گفتم اگر بچه دار شوم حتما اوضاع فرق خواهد کرد و شریک زندگی ام به خاطر بچه هم که شده دست از مواد مخدر می کشد. باردار شدم و روزهای بدی را پشت سر گذاشتم. شوهرم اصلا به فکر من نبود و در دنیای خودش سیر می کرد. با تولد بچه ام همه خوشحال بودند. او هم به ظاهر خوشحال بود اما… . اوضاع نه تنها بهتر نشد که بدتر هم شد.

دیگر دلتنگی هایم چند برابر شده بود. هم نگران خودم بودم و هم برای آینده بچه ام جوش می زدم.

ما از نظر مالی هیچ کمبودی نداشتیم. اما از نظر عاطفی و محبت واقعا فقیر بودیم. از طرفی اعتیاد شوهرم از او مرده ای متحرک ساخته بود. چند سال به هر سختی که بود سپری کردم. ولی کاسه صبرم لبریز شد. دیگر نمی توانستم آن وضعیت اسف بار را تحمل کنم. شوهرم از نظر توان جسمی نیز دچار ضعف و ناتوانی شدیدی شده بود.

با یک دنیا دلتنگی تقاضای طلاق دادم. خانواده همسرم با نگرانی و وعده وعیدهای زیاد سعی می کردند هر طور شده مرا قانع کنند به آن زندگی نکبتی ادامه بدهم. فایده ای نداشت. مگر یک زن از شوهر و زندگی اش چه می خواهد. مگر با پول و ثروت و وسایل و اسباب و اثاثیه شیک و ماشین آخرین مدل می شود حرف زد و ابراز احساسات کرد.

خیلی مصمم طلاق گرفتم و با بچه ام به خانه پدرم برگشتم. خانواده‌ام روزهای اول حمایتم می‌کردند اما کم کم از من خسته شدند. هیچ کس نمی‌توانست شرایط من را درک کند. افسرده و سرخورده شده بودم و دیگر حوصله هیچ کس را نداشتم.

با آن همه دلتنگی و احساس سرشکستگی، پسری جوان در فضای مجازی به طور اتفاقی سر راه زندگی ام قرار گرفت.

نمی دانم چرا به او اعتماد کردم و سیر و پیاز زندگی ام را برایش گفتم. شیفته حرف های احساسی و محبت هایش شدم. چند ماه بازیچه هوس بازی های این پسرجوان در محدوده همان فضای مجازی شدم.

می گفت به خواستگاری ام خواهد بود. اما در مدت کوتاهی فهمیدم او با اصرار به قرار ملاقات حضوری فقط در صدد سوء استفاده است. به این رابطه پایان دادم و با این شکست عاطفی، حسابی به هم ریخته بودم.

احساس افسردگی شدیدی می کردم. داشتم دیوانه می شدم. تا این که توسط یکی از دوستانم به مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی معرفی شدم. سرنوشت من در سراب ثروت سوخت. واقعا پول خوشبختی نمی آورد و در زندگی عشق و محبت و معرفت و صداقت بزرگترین ثروت است.

 

نظریه کارشناس

درباره این ماجرا نظر یکی از مدرسان مهارت های زندگی را جویا شدیم. دکتر«سید مجید موسوی راد» گفت: ازدواج مستلزم یک تناسب نسبی بین عقل و احساس در انتخاب همسر است که با وجود این دو در کنار هم می توان احتمال موفقیت ازدواج را افزایش داد. نه انتخاب عقلی صرف و نه انتخاب احساسی صرف به نتیجه قابل قبول و حتمی منجر نخواهد شد.

رئیس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی افزود: این ماجرا مبتنی بر عقل صرف انجام و فقط شرایط مالی اولویت اول و اصلی ازدواج بوده است که در تداوم آن اختلال در روابط زوجین، اعتیاد همسر… و نهایتا یک طلاق به وقوع می پیوندد.

وی خاطر نشان کرد: علت اینکه همه منابع علمی بر پیشگیری از طلاق متمرکز است همین نتایجی است که این خانم دچار آن شده است. همچنین مشکلات دیگری از قبیل تامین منابع مالی، تربیت فرزند، یادگیری های ناقص والدینی برای الگوی گیری فرزند و… نیز در آینده پیش خواهد آمد که شرایط را پیچیده‌تر از زمان کنونی خواهد نمود.

در همین رابطه توصیه اول، انجام یک ازدواج آگاهانه و پس از آن مدیریت زندگی در جهت پیشگیری از طلاق است.

نویسنده: غلامرضا تدینی راد؛ کارشناس رسانه معاونت اجتماعی خراسان رضوی

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *