سه شنبه , ۴ ام اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۷:۵۶ بعد از ظهر به وقت تهران

رابطه پنهانی عکاس مشهدی با زن جوان دردسرساز شد!

زن جوان در حالی که مدارک اثبات عقد موقت را از کیفش بیرون می آورد و مدعی بود «پ» همسر قانونی اوست و مرتکب رابطه نامشروع نشده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در ازدواج اولم شکست خوردم به همین دلیل در پی یافتن شغلی بودم که روزی به همراه یکی از دوستانم در حاشیه بزرگراه فجر به جای تاکسی، سوار یک خودروی سمند شدیم تا به یکی از مراکز خرید برویم وقتی راننده خودروی شخصی سر صحبت را باز کرد فهمیدم که او تصویربردار مجالس عروسی است.

بلافاصله از او پرسیدم آیا کلاس های آموزش عکاسی و فیلم‌برداری نیز دارد؟

راننده جوان در حالی که لبخندی بر لب داشت کارت تبلیغاتی خودش را به من داد تا برای آموزش تئوری و تجربی عکاسی با او تماس بگیرم. روز بعد با هم قرار گذاشتیم و من به دفتر کارش رفتم.

روز اول چندین ساعت درباره ماجرای طلاقم و دیگر مشکلات زندگی و خانوادگی صحبت کردیم. هنوز مدت زیادی از این آشنایی نمی گذشت که روزی «پ» با بیان این که از رفتار و اخلاقم خوشش آمده است از من خواست تا رابطه ای فراتر از همکاری با یکدیگر داشته باشیم اما وقتی با مخالفت من روبه رو شد گفت که قصد خواستگاری از مرا دارد.

من هم ماجرا را با مادرم مطرح کردم که قرار شد به عقد موقت «پ» درآیم تا یکدیگر را بهتر بشناسیم. این گونه بود که با خرید یک حلقه طلا، ازدواجمان را به طور پنهانی ثبت کردیم.

در این میان من اصرار می کردم تا «پ» حقیقت را به همسرش بگوید ولی او هر بار به بهانه فراهم نبودن شرایط از این کار خودداری می کرد تا این که یک روز صبح زود، من و او برای تصویربرداری از یک مجلس عروسی در شهرستان، به مشهد بازگشتیم.

همسرش از چند روز قبل قهر کرده بود و در خانه نبود به همین خاطر ما با یکدیگر به منزل «پ» رفتیم تا چند ساعت استراحت کنیم ولی ناگهان همسر اول او وارد خانه شد و با دیدن من در اتاق خواب، با پلیس تماس گرفت.

 

/خراسان.۱۹شهریور۹۷

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *