پنجشنبه , ۹ ام فروردین ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۱۹ قبل از ظهر به وقت تهران

اعتراف هولناک راننده تاکسی به قتل زن طلایی +عکس

راننده تاکسی که با وسوسه برق طلاهای زن مسافر او را در مرکز شهر کشته است اعتراف کرد. این جنایت وقتی فاش شد که جسد زنی در بین شمشادهای اتوبان صیاد شیرازی پیدا شد.

جسد زنانه

سحرگاه چهارمین روز مرداد امسال مامور شهرداری در حال جاروکشی در اتوبان شهید صیاد شیرازی بود که در بین شمشادهای فضای سبز ورودی پاسداران با جسد یک زن جوان روبه رو شد. مامور شهرداری به سراغ زن جوان که چادر به سر داشت رفت و هر چه صدایش کرد جوابی نشنید ، از ترس با پلیس تماس گرفت و خیلی زود تیمی از ماموران کلانتری ۱۰۲ پاسداران برای تحقیقات در محل حاضر شدند. ماموران تجسس کلانتری در بررسی‌های ابتدایی با توجه به سنگ خونینی که کنار جسد این زن ۴۵ ساله افتاده بود، متوجه شدند که این زن با ضربات محکم سنگ به سرش تسلیم مرگ شده است. بدین ترتیب ، تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه تیم تشخیص هویت به دستور بازپرس جنایی برای تجسس‌ها وارد عمل شدند و در گام نخست مشخص شد که زن جوان با ضربات سنگ به سرش کشته شده است و چند ساعت از مرگش می‌گذرد. بازپرس پرونده با توجه به این که هیچ مدرک شناسایی همراه زن جوان نبود در این مرحله دستور داد تا جسد به پزشکی قانونی منتقل تا راز مرگ و مشخصات زن جوان شناسایی شود.

زن ناشناس
کارآگاهان سپس برای شناسایی جسد زن جوان به سراغ پرونده‌های افراد گمشده رفتند و ردیابی‌ها ادامه داشت تا این که فردای آن روز مرد جوانی با حضور در کلانتری از ناپدید شدن همسرش خبر داد و ماموران با توجه به مشخصات ظاهری که این مرد از همسرش داده بود احتمال دادند زن گمشده همان زن به قتل رسیده است. تصویر جسد زن ناشناس در برابر مرد جوان قرار گرفت و این مرد وقتی عکس را دید، اعلام کرد که او همان همسر ناپدید شده‌اش است. مرد جوان در اظهاراتش به ماموران گفت: مدتی بود که به دنبال گرفتن وام از بانک بودیم که همسرم در پیگیری‌هایش شنید که یک بانک در قبال گرفتن طلا به صورت امانت، وام پرداخت می‌کند به همین دلیل روز ناپدید شدنش ، همسرم همراه طلاها از خانه خارج شد و به بانک رفت تا وام بگیرد اما دیگر هیچ اطلاعی از همسرم نداشتم تا این که امروز عکس جسد همسرم را در اداره پلیس دیدم.

تحقیقات پلیسی

کارآگاهان در این مرحله به بانکی که زن جوان برای گرفتن وام مراجعه کرده بود رفتند و در بررسی دوربین مداربسته متوجه شدند، زن جوان پس از رفتن به بانک به دلیل همراه نداشتن کارت ملی از بانک خارج شده اما دیگر به خانه بازنگشته است. تیم جنایی تصاویر دوربین‌های مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند که مشاهده کردند زن جوان پس از خارج شدن از بانک سوار یک خودروی تاکسی زرد رنگ شده است . کارآگاهان مسیر حرکت خودروی تاکسی را قدم به قدم مورد بررسی قرار دادند و پی بردند که زن جوان آخرین بار در همان محل جنایت از خودرو پیاده شده است که با توجه به مرموز بودن این پرونده و بررسی تصاویر به دست آمده موفق شدند راننده تاکسی را شناسایی کنند. امیر ۴۳ ساله وقتی دستگیر شد ابتدا ادعا کرد زن جوان را نمی‌شناسد اما وقتی در برابر تصاویر دوربین مداربسته  قرار گرفت داستان عجیبی را پیش روی ماموران قرار داد. مرد جوان گفت: زن جوان در جلوی بانک منتظر تاکسی بود که سوار بر خودروی من شد و تا اتوبان شهید صیادشیرازی سوار بر خودرویم بود و پس از پیاده شدن از ماشین دیگر او را ندیدم و نمی‌دانم چه اتفاقی برای او افتاده است.

اعتراف به قتل

امیرعلی یک روز سکوت کرد اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت و در تناقض‌گویی‌هایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن باز کرد و به قتل زن جوان در میان شمشادهای اتوبان شهید صیاد شیرازی اعتراف کرد. مرد جوان در اعترافاتش گفت: چندی قبل زن جوان در خیابان به عنوان مسافر سوار بر خودرویم شد و در مسیر درباره مشکلات زندگی با هم صحبت کردیم و خیلی زود به من اعتماد کرد و در ادامه شماره ام را گرفت تا در صورت نیاز به تاکسی با من تماس بگیرد. وی افزود: همه چیز عادی پیش می‌رفت و هیچ رابطه‌ای بین ما نبود تا این که سوم مرداد زن جوان با من تماس گرفت و گفت که جلوی بانک منتظر من است تا به خانه‌اش برود به همین دلیل به جلوی بانک رفتم و سوار بر خودرو شد. راننده تاکسی ادامه داد: در مسیر شنیدم طلاهایش را به بانک برده بوده تا بتواند وام بگیرد اما چون کارت ملی‌اش همراهش نبوده موفق به گرفتن وام نشده است. این مرد گفت: در مسیر بودیم که زن جوان ادعا کرد زمان رفتن به بانک در کنار اتوبان صیاد منتظر تاکسی بوده و شاید کارت ملی‌اش آن جا افتاده باشد به همین دلیل خواست تا در کنار فضای سبز مسیر ورودی پاسداران به اتوبان شهید صیاد شیرازی توقف کنم. وقتی از خودرو پیاده شدیم در کنار شمشادها به دنبال کارت ملی زن جوان می‌گشتیم که در یک لحظه وسوسه شدم تا طلاها را به سرقت ببرم و همان جا بود که یک سنگ روی زمین پیدا کردم و زمانی که زن جوان به دنبال کارت ملی‌اش بود از پشت چند ضربه محکم به سرش زدم. زن جوان روی زمین افتاد و وقتی دیدم نفس نمی‌کشد و او را کشتم، کیف طلاها و گوشی موبایلش را به سرقت بردم و کیف را در صندوق عقب خودرویم گذاشتم و چند ساعتی در خیابان مسافرکشی کردم و پس از گرفتن چند نان به خانه ام در منطقه شهرری رفتم. امیرعلی گفت: یک خانه به صورت شرایطی در منطقه شهرری خریده بودم و قسط هایم عقب افتاده بود، وقتی شنیدم زن جوان که به من اعتماد دارد طلاهای زیادی همراهش است در یک لحظه وسوسه شدم و او را به قتل رساندم، طلاها و کیف را داخل انباری پنهان کردم و در این مدت فکر نمی‌کردم پلیس در تعقیبم باشد و شناسایی شده باشم به همین دلیل با همه عذاب وجدانی که داشتم سعی کردم به زندگی عادی خودم ادامه دهم تا این که یک روز داخل خانه در حال استراحت بودم که پلیس را بالای سرم دیدم. وی افزود: داخل کیف زن جوان هفت النگو و یک انگشتر طلا بود و همه این اتفاقات به خاطر اعتماد زن جوان به من و بی پولی بود که در یک لحظه دست به قتل زدم. بنا بر این گزارش، راننده تاکسی برای تحقیقات بیشتر به دستوربازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

تحلیل کارشناس
بی اعتمادی در تعامل افراد
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه

از نگاه جامعه شناختی، آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی گفته  می‌شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی یا غیررسمی جامعه قرار نمی‌گیرد و در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی رو به رو می شود. یکی از حادترین آسیب های اجتماعی بی اعتمادی در روابط افراد جامعه است و برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در هر جامعه‌ای نیازمند بالابردن کارکردهای اجتماعی هستیم. شکل گرفتن بی اعتمادی بین روابط اجتماعی افراد سبب می شود جامعه با آسیب های بی شماری رو به رو شود. برخی جرم ها به دلیل اعتماد در روابط ایجاد می شود و چنان چه اعتماد هم در روابط کاهش یابد قطعا آسیب های دیگری جامعه را تهدید می کند.  اعتماد درروابط سبب بالا رفتن کیفیت زندگی می شود و روابط اجتماعی سازنده تر و سالم تر خواهد بود اما اگر همین افراد بی اعتماد شوند قطعا کیفیت روابط اجتماعی بین اقشار کاهش می یابد و مفهوم سرمایه اجتماعی از بین می رود.در دهه های اخیر به دلیل اتفاقاتی که رخ داده است جامعه رنگ و بوی مادی به خود گرفته و معنویت رنگ باخته است وقتی در جامعه معنویت کمرنگ می شود اعتماد اجتماعی از سوی دیگر تنزل پیدا می کند. اعتماد در روابط افراد، کارکردهای روانی را ارتقا می دهد و در این جامعه بالندگی و پویایی بیشتر می شود اما اگر بی اعتمادی به درون جامعه تعمیم پیدا کند نگاه افراد به هم مادی می شود و انسان ها مادی گرایی را در زندگی شان در اولویت قرار می دهند. زمانی که در جامعه اعتماد از بین برود و از سوی دیگر مادیات مطرح شود ارزش ها و هنجارهای اجتماعی از بین می رود و در آن جامعه باید انتظار هر جرم و جنایتی را داشت و جرایم خرد و کلان را هر روز شاهد خواهیم بود. جهان در دهه های اخیر به سمت ذهنیت مادی گرایی سوق پیدا کرده است و انسان ها در برخورد با یکدیگر میزان دارایی ، پول و سرمایه یکدیگر را می سنجند. در چنین جامعه ای اعتماد و اعتماد کردن با هم از بین می رود  و این مسئله خطرناک و آسیب زا خواهد بود.   وقتی در جامعه گروهی از افراد به دلیل اعتماد کردن مورد سوء استفاده قرار گیرند و ضررهای جبران ناپذیری به آن ها وارد شود به طور قطع این افراد با عینک بدبینی و بی اعتمادی مسائل جامعه و زندگی را تحلیل می کنند . از این رو اعتماد عنصر پیوند بین روابط انسانی است که مانع از بروز جرایم می شود و نبود اطمینان ضررهای جبران ناپذیری به پیکره جامعه وارد می کند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *